بعضی از مستشرقین اروپایی نسبت به اسلام ادعایی دارند (یا بگویم افترایی وارد
می كنند) و در بسیاری از كتابهای خود تكرار می كنند. آنها اسلام را متهم می كنند كه
دین قضا و قدری است، دینی است كه برای بشر هیچ گونه نقش فعال و مسئولیتی قائل
نیست، تعلیم می دهد كه باید وظایف بشر را به خدا واگذار كرد، تو باید همین طور
منتظر باشی ببینی خدا چه می كند. ادعا می كنند كه اسلام برای بشر آزادی و اختیار
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 221
قائل نیست، هرچه هست خدا و اراده ی اوست، اساساً انسان در این زمینه كاره ای
نیست، بنابراین مسئولیت و تعهدی هم ندارد.
این، افترای محض است. اتفاقاً قرآن یهودیها را به همین جرم محكوم می كند. وقتی
موسی به آنها گفت:
«یا قَوْمِ اُدْخُلُوا اَلْأَرْضَ اَلْمُقَدَّسَةَ اَلَّتِی كَتَبَ اَللّهُ لَكُمْ» [1]به موسی گفتند:
«فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ» [2]موسی! ما بر جای خود نشسته ایم، تو و
خدا بروید بجنگید و دشمن را از سرزمین ما خارج كنید، بعد ما وارد می شویم! .
در جنگ بدر وقتی پیغمبر اكرم با اصحاب خود مشورت می كرد، فرمود: شما چه
نظری دارید؟ حال كه كاروان فرار كرده است آیا به استقبال دشمن برویم یا به مدینه
برگردیم؟ هركس اظهار نظری كرد. ابو ذر غفاری یا مقداد كِنْدی، یكی از این دو
بزرگوار گفت: یا رسولَ اللّه! ما كه مثل بنی اسرائیل نمی گوییم
«فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا إِنّا
هاهُنا قاعِدُونَ» تو و خدا بروید انجام بدهید، ما وظیفه ای نداریم. ما می گوییم: هرچه تو
فرمان بدهی همان است؛ اگر بگویی خودتان را به دریا بریزید می ریزیم، بگویی آتش
بزنید می زنیم.