اما از یك زاویه ی دیگر كه نگاه می كنیم (از دیدی كه دعبل و كمیت اسدی و امثال
اینها نگریسته اند) ، مرد پرخاشگری را می بینیم كه در مقابل دستگاه جبّار قیام كرده
است و به هیچ نحو نمی شود او را تسلیم كرد. گویی از دهانش آتش می بارد، همواره دم
از عزت و شرافت و آزادی می زند: «لا وَ اللّهِ لا اُعْطیكُمْ بِیَدی اِعْطاءَ الذَّلیلِ وَ لا اَفِرُّ فِرارَ
الْعَبیدِ»
[1]من هرگز دست ذلت به شما نمی دهم و مانند بردگان فرار نمی كنم، محال
است. «هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ»
[2]، «اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ»
[3] «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً
وَ الْحَیوةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً»
[4]. هر كدام را در یك جا گفته است. اینها را كه انسان نگاه
می كند می بیند حماسه است و شجاعت و به تعبیر اعراب «اِبا» یعنی عصیان و امتناع و
زیر بار نرفتن. عرب آن مردمی را كه حاضر نیستند زیر بار ظلم و زور بروند «اِبات»
می گوید، یعنی مردمی كه به هیچ وجه زیر بار زور نمی روند. ابن ابی الحدید یك عالم
سنّی است، می گوید: حسین بن علی علیه السلام سیّد ابات است؛ سالار كسانی كه زیر بار زور
نرفتند حسین بن علی است. از این دید كه نگاه می كنیم، همه اش حماسه و پرخاشگری
و اعتراض و انتقاد می بینیم.
[1] . ارشاد شیخ مفید، ص 235.