در
کتابخانه
بازدید : 1188650تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Expand فصل اول حماسه حسینی فصل اول حماسه حسینی
Expand فصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلافصل دوم تحریف در واقعه تاریخی كربلا
Expand فصل سوم ماهیت قیام حسینی فصل سوم ماهیت قیام حسینی
Expand فصل چهارم تحلیل واقعه عاشورافصل چهارم تحلیل واقعه عاشورا
Expand فصل پنجم شعارهای عاشورافصل پنجم شعارهای عاشورا
Expand فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی فصل ششم عنصر امر به معروف و نهی از منكردر نهضت حسینی
Collapse فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand 1 معنی تبلیغ 1 معنی تبلیغ
Expand 2 وسائل و ابزار پیام رسانی 2 وسائل و ابزار پیام رسانی
Expand 3 روش تبلیغ 3 روش تبلیغ
Expand 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی 4 روشهای تبلیغی نهضت حسینی
Collapse 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام 5 حادثه ی كربلا، تجسم عملی اسلام
Expand 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی 6 نقش اهل بیت سید الشهداء درتبلیغ نهضت حسینی
Expand 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان 7 شرایط مبلّغ، و تأثیر تبلیغی اهل بیت امام در مدت اسارتشان
Expand بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
می رویم سراغ مساوات اسلامی، برادری و برابری اسلامی. كسانی كه أبا عبد اللّه خود را به بالین آنها رسانده است، عده ی معدودی هستند. دو نفر از آنها افرادی هستند كه ظاهراً مسلّم است كه قبلاً برده بوده اند، یعنی برده های آزادشده بوده اند. اسم یكی از آنها «جون» است كه می گویند مولی ابی ذر غفاری، یعنی آزادشده ی جناب ابو ذر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 390
غفاری. این شخص سیاه است و ظاهراً بعد از آزادی اش، از درِ خانه ی اهل بیت پیغمبر دور نشده است یعنی حكم یك خدمتكار را در آن خانه داشته است. در روز عاشورا همین جون سیاه می آید نزد أبا عبد اللّه و می گوید: به من اجازه ی جنگ بدهید. حضرت می فرماید: نه، برای تو الآن وقت این است كه بروی بعد از این در دنیا آقا باشی، اینهمه خدمت كه به خانواده ی ما كرده ای بس است، ما از تو راضی هستیم. او باز التماس و خواهش می كند. حضرت امتناع می كند. بعد این مرد افتاد به پای أبا عبد اللّه و شروع كرد به بوسیدن كه آقا! مرا محروم نفرمایید، و بعد جمله ای گفت كه أبا عبد اللّه جایز ندانست كه به او اجازه ندهد. عرض كرد: آقا! فهمیدم كه چرا به من اجازه نمی دهید؛ من كجا و چنین سعادتی كجا! من با این رنگ سیاه و با این خون كثیف و با این بدن متعفّن شایسته ی چنین مقامی نیستم. فرمود: نه، به خاطر این نیست، برو. می رود و رجز می خواند، كشته می شود. أبا عبد اللّه به بالین این مرد رفت. در آنجا دعا كرد، گفت:

خدایا در آن جهان چهره ی او را سفید و بوی او را خوش گردان، خدایا او را با ابرار محشور كن (ابرار مافوق متّقین هستند، «إِنَّ كِتابَ اَلْأَبْرارِ لَفِی عِلِّیِّینَ» [1]) ، خدایا در آن جهان بین او و آل محمّد شناسایی كامل برقرار كن.

دیگری رومی است (ترك هم گفته اند) . وقتی از روی اسب افتاد، أبا عبد اللّه خودشان را به بالین او رساندند. اینجا دیگر منظره فوق العاده عجیب است. در حالی كه این غلام بی هوش بود و روی چشمهایش را خون گرفته بود، أبا عبد اللّه سر او را روی زانوی خودشان قرار دادند و بعد با دست خود خونها را از صورت و از جلوی چشمانش پاك كردند. در این بین كه به حال آمد، نگاهی به أبا عبد اللّه كرد و تبسمی نمود. أبا عبد اللّه صورتشان را بر صورت این غلام گذاشتند، كه این دیگر منحصر به همین غلام است و علی اكبر؛ درباره ی كس دیگری تاریخ چنین چیزی را ننوشته است:

«وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلی خَدِّهِ» [2]یعنی صورت خودش را بر صورت او گذاشت. او آنچنان خوش حال شد كه تبسم كرد: «فَتَبَسَّمَ ثُمَّ صارَ اِلی رَبِّهِ (رضی اللّه عنه) » [3].

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به دو عالم ندهم لذت بیماری را
سرش به دامن حسین بود كه جان به جان آفرین تسلیم كرد.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 391
گفت:

این جان عاریت كه به حافظ سپرد دوست
روزی رُخَش ببینم و تسلیم وی كنم
ما در حادثه ی عاشورا از تمام جنبه های اسلامی، اخلاقی، اجتماعی، اندرزی، پرخاشگری، توحیدی، عرفانی، اعتقادی تجسمهایی می بینیم و افرادی كه به اصطلاح این نقشها را انجام داده اند، از طفل شیرخوار تا پیرمرد هفتاد و بلكه هشتادساله و تا پیرزنِ مادر جناب عبد الله بن عمیر كلبی هستند.
[1] . مطفّفین/18.
[2] بحار الأنوار، ج /45ص 30.
[3] بحار الأنوار، ج /45ص 30.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است