در
کتابخانه
بازدید : 1188329تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: سخنرانیهابخش اول: سخنرانیها
Collapse بخش دوم: یادداشتها بخش دوم: یادداشتها
Expand فصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلافصل اوّل ریشه های تاریخی حادثه ی كربلا
Expand فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی» فصل دوم یادداشت «ماهیت قیام حسینی»
Collapse فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام فصل سوم یادداشت امام حسین و عیسی مسیح علیه السلام
فصل چهارم یادداشت «عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی»
Expand فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا» فصل پنجم یادداشت «تحریفات در واقعه ی تاریخی عاشورا»
Expand فصل ششم حماسه ی حسینی فصل ششم حماسه ی حسینی
Expand فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی فصل هفتم عنصر تبلیغ در نهضت حسینی
Expand فصل هشتم یادداشتهای متفرق فصل هشتم یادداشتهای متفرق
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
1. قالَ إِنِّی عَبْدُ اَللّهِ آتانِیَ اَلْكِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا*`وَ جَعَلَنِی مُبارَكاً أَیْنَ ما كُنْتُ وَ أَوْصانِی بِالصَّلاةِ وَ اَلزَّكاةِ ما دُمْتُ حَیًّا*`وَ بَرًّا بِوالِدَتِی وَ لَمْ یَجْعَلْنِی جَبّاراً شَقِیًّا*`وَ اَلسَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا [1].

2. بین حضرت عیسی در امت مسیح و حضرت امام حسین در امت اسلام وجه شباهتهایی هست، از آن جمله از حیث مادر كه مریم «سَیِّدَةُ النِّساء» است و همچنین حضرت زهرا. درباره ی حضرت مریم قرآن می فرماید: «وَ إِذْ قالَتِ اَلْمَلائِكَةُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اَللّهَ اِصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اِصْطَفاكِ عَلی نِساءِ اَلْعالَمِینَ» [2].

در احادیث نیز وارد شده كه نظیر این خطاب برای حضرت زهرا واقع شده.

شاعر می گوید:

مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 562
فَاِنَّ مَرْیَمَ اَحْصَنَتْ فَرْجَها
وَ جاءَتْ بِعیسی كَبَدْرِ الدُّجی
فَقَدْ اَحْصَنَتْ فاطِمُ وَجْهَها
وَ جاءَتْ بِسِبْطَیْ نَبِیِّ الْهُدی [3]
مریم، صدّیقه ی آن امت است: «مَا اَلْمَسِیحُ اِبْنُ مَرْیَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ اَلرُّسُلُ وَ أُمُّهُ صِدِّیقَةٌ كانا یَأْكُلانِ اَلطَّعامَ» [4].

حضرت زهرا صدّیقه ی طاهره ی این امت است. درباره ی هر دو «بتول عَذرا» گفته شده است.

3. شباهت دیگر، در مدت حمل است. در حدیث است (نفس المهموم، ص 6، و بحار، جلد دهم، باب 11) كه مدت حمل سید الشهداء شش ماه طول كشید و هیچ كس شش ماهه متولد نشد كه در عین حال بماند مگر حسین و عیسی علیهما السلام. در حدیث است كه آیه ی «وَ وَصَّیْنَا اَلْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ كُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْكَ وَ إِنِّی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ» [5]اشاره است به سید الشهداء. عیسیبَرًّا بِوالِدَتِی بود و حسینوَصَّیْنَا اَلْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً؛ عیسی گفت: إِنِّی عَبْدُ اَللّهِ ، درباره ی حسین نازل شد: إِنِّی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ. .

«عمرو بن سعید بن عاص اشدق» حاكم مكه نامه ای نوشت به سید الشهداء وَ حَذَّرَهُ مِنَ النِّفاقِ وَ الشِّقاقِ [6]. حضرت در جواب نامه اش نوشت: «لَمْ یُشاقِقِ اللّهَ وَ رَسولَهُ مَنْ دَعا اِلَی اللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنّی مِنَ الْمُسْلِمینَ» [7]. اشاره است به آیه ی كریمه ی «وَ مَنْ أَحْسَنُ قَوْلاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 563
مِمَّنْ دَعا إِلَی اَللّهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ إِنَّنِی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ» [8].

در باب حمل عیسی نُه ساعت و نُه روز هم گفته شده [9]. رجوع شود به كتاب جلوه ی مسیح. .

در باب حمل حضرت سید الشهداء اگر تولد آن حضرت در سوم شعبان و تولد حضرت مجتبی در نیمه ی رمضان باشد، ممكن نیست آنچه در بعضی روایات رسیده كه فاصله ی آنها شش ماه و ده روز است درست بیاید. شش ماه و ده روز، با روایاتی منطبق است كه تولد حضرت را در آخر ربیع الاول ذكر كرده. رجوع شود به نفس المهموم. .

4. شباهت دیگر آنها در عقیده ای است كه مردم در مسأله ی «تفدیه» پیدا كردند [10]و خیال كردند كه آنها كشته شدند كه گناه دیگران را به گردن بگیرند و دیگران آزاد باشند و تكلیف ساقط شد. درباره ی عیسی اصل كشته شدن دروغ است و درباره ی سید الشهداء فلسفه ی كشته شدن این نبود. به قول مولوی: «زآنكه از قرآن بسی گمره شدند. . . » .

شباهت دیگر در زكیّ و مبارك بودن است، یعنی هر دو وجود بركت خیز فوق العاده شدند [11] بركت عبارت است از نموّ در خیر، چنانكه از تفسیر مجمع البیان و صافی و غیره برمی آید. مفردات راغب می گوید: وَ لَمّا كَانَ الْخَیْرُ الْاِلهیُّ یَصْدُرُ مِنْ حَیْثُ لا یُحَسُّ وَ عَلی وَجْهٍ لا یُحْصی وَ لا یُحْصَرُ قیلَ لِكُلِّ ما یُشاهَدُ مِنْهُ زِیادَةٌ غَیْرُ مَحْسوسَةٍ هُوَ مُبارَكٌ وَ فیهِ بَرَكَةٌ [12].

همان طور كه یك زمین مبارك است مثل زمین فلسطین: وبارَكْنا حَوْلَهُ. . . (این
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 564
سالها مدعی هستند كه اسرائیل به اندازه ی نفت ایران از مركبات بهره برده است) ، همان طور كه بعضی آبها پربركتند مثل آب باران(وَ نَزَّلْنا مِنَ اَلسَّماءِ ماءً مُبارَكاً) [13]، همان طور كه بعضی حیوانها مبارك و پربركتند مثل گوسفند؛ همان طور هم بعضی انسانها واقعاً «وجود مبارك» می باشند و درباره ی آنها تعارف نیست، زمینی هستند كه همه ساله محصول می دهند، بارانی هستند دائم.

داستان فُطْرُس ملك، رمزی است از بركت وجود سید الشهداء كه بال شكسته ها با تماس به او صاحب بال و پر می شوند [14]؛ افراد و ملتها اگر به راستی خود را به گهواره ی حسین بمالند از جزایر دورافتاده رهایی می یابند و آزاد می شوند.

امروز همه روی زمین رشك برین شد
تا از صدف پاك خدا دُرّ ثمین شد
فرمان خداوند به جبریل امین شد
با خیل مَلَك از عرش تازان به زمین شد
تا عرضه دهد تهنیت حضرت خاتم
صبح ازل از غیب برآورد تنفس
انوار هدی تافت بر آفاق و بر انفس
تا چند دلا رانده ای از صُقع تقدس
برخیز و فراگیر پروبال چو فطرس
بر تهنیت مقدم مولود مكرّم [15] بدون شك مكتب حسینی راه نجات این امت است زیرا كرسی حسین كرسی امر به معروف و نهی از منكر است. آنچنان كه از سورة الشعراء برمی آید، ظهور پیغمبران در فترتها به علت شیوع مفاسد بوده است. ولی ما می بینیم مكتب زنده ی حسین، ظهور حسین است در همه ی اعصار، یعنی در هر سال و هر محرّم امام حسین به صورت یك مصلح عالی ظهور می كند و این فریاد را به گوش می رساند:

أَ لا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لا یُعْمَلُ بِهِ. . . یا اینكه: اَلْمَوْتُ اَوْلی مِنْ رُكوبِ الْعارِ. . . به امام حسین منسوب است:

سَبَقْتُ الْعالَمینَ اِلَی الْمَعالی
بِحُسْنِ خَلیقَةٍ وَ عُلُوِّ هِمَّة
وَ لاحَ بِحِكْمَتی نورُ الهُدی فی
دیاجی مِنْ لَیالی مُدْلَهِمَّة
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 565
یُریدُ الْجاحِدونَ لِیُطْفِئوهُ
وَ یَأْبَی اللّهُ اِلاّ اَنْ یُتِمَّه [16]
5. یك شباهت دیگر این است كه مسیحیان و هم مسلمانان، ولادت و هم رفتن این دو را بزرگ می شمارند با این تفاوت كه آنها در هر دو مرحله به شادی و پایكوبی و رقص و شراب خواری می پردازند [17]و مسلمانان در هر دو قسمت از این جهات منزّهند. مسلمانان بزرگوارانه تر جشن ولادت را برگزار می كنند چون اسلام كار سبك مغزی را اجازه نمی دهد. و اما در وفات ما می گرییم، و آنها در روز عروج یعنی سه روز بعد از كشته شدن شادی می كنند. (رجوع شود به نمره ی 7 و 8) .

شاید شباهت بین عیسی و سید الشهداء در یك امر دیگر هم باشد و آن عدم سابقه ی اسمی است، و شاید این جهت مربوط به یحیی باشد نه عیسی، و در این صورت شباهت بین حسین علیه السلام و یحیی است، كما اینكه این دو در شهادت به خاطر یك مرد بسیار فاسد با هم شبیه اند و هر دو شهید امر به معروف و نهی از منكرند (وَ اِنَّ مِنْ هَوان الدُّنْیا أنَّ رَأْسَ یَحْیی اُهْدِیَ اِلی بَغِیٍّ مِنْ بَغایا بَنی اِسْرائیلَ) . .

6. شباهت دیگر بین آنها در انصار و حواریین است(كَما قالَ عِیسَی اِبْنُ مَرْیَمَ لِلْحَوارِیِّینَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اَللّهِ. . . ) [18].

سید الشهداء نیز در شب عاشورا حواریین خود را انتخاب كرد. در الانوار البهیّة صفحه ی 45 از موسی بن جعفر علیه السلام نقل می كند می گوید: وَ فی وَصِیَةِ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ علیهما السلام لِهِشامٍ قالَ: وَ قالَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلیٍّ علیهما السلام: اِنَّ جَمیعَ ما طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ فی مَشارِقِ الْاَرْضِ وَ مَغارِبِها بَحْرِها وَ بَرِّها وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها عِنْدَ وَلیٍّ مِنْ اَوْلِیاءِ اللّهِ وَ اَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللّهِ كَفَیْ ءِ الظِّلالِ.

ثُمَّ قالَ علیه السلام: أَ لا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّماظَةَ (آنچه از طعام در بُن دندان باقی می ماند) لاَهْلِها، لَیْسَ لاَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ اِلاَّ الْجَنَّةُ فَلا تَبیعوها بِغَیْرِها فَاِنَّهُ مَنْ رَضِیَ مِنَ اللّهِ بِالدُّنْیا فَقَدْ رَضِیَ بِالْخَسیسِ [19].

مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 566
مولوی در جلد سوم مثنوی داستان ظهور روح القدس را بر مریم به نحو عالی ذكر كرده است.

مجموع شباهتها با عیسی علیه السلام: در مادر از نظر سیدة النساء بودن، صدّیقه بودن، بتول عَذرا بودن، مخاطب ملائكه بودن؛ در مدت حمل، در كراهت حمل، در بِرّ به والده و والدین، و درإِنِّی عَبْدُ اَللّهِ وإِنِّی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ، در اعتقاد تفدیه، در مبارك بودن، در بزرگداشت ولادت و وفات، در عدم سابقه ی اسمی، و در انصار و حواریین، و با یحیی در شهادت.

7. در نمره ی 5 گفتیم كه ما و مسیحیان ولادت و كشته شدن هر یك از حضرت سید الشهداء و مسیح را بزرگ می داریم با این تفاوت كه آنها در هر دو مورد جشن می گیرند و ما تنها ولادت را جشن می گیریم و در شهادت امام حسین سوگواری می كنیم، و آنها روزی را كه به عقیده ی خودشان مسیح در آن روز بعد از كشته شدن عروج كرده نیز جشن می گیرند. دیگر اینكه جشن آنها به شكل جشنهای ملی و قومی است یعنی خالی از روحانیت و معنویت و اخلاق است، همه رقص و شراب و مستی و پایكوبی و دست افشانی و فسق و فجور است؛ اما جشن ولادت حسینی مقرون است به شكوه معنوی و تشكیل مجالس وعظ و خطابه و اشك شوق ریختن و كسب تقرّب به خداوند، و تعلیم و تربیت.

یادم هست در ایام اقامت در قم كتابی از «محمد مسعود» خواندم كه در آن مقایسه ای كرده بود بین نوع بزرگداشت مسیحیان كشته شدن عیسی را (به زعم خودشان، و اما به عقیده ی ما كه از قرآن متَّخَذ است: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ [20]) و بزرگداشت ما شهادت أبا عبد اللّه را، و ترجیح داده بود كار آنها را از این نظر كه آنها شهادت پیشوای خود را موفقیت می شمارند و ما شكست؛ لهذا آنها شادی می كنند و ما می گرییم. بعدها من این اعتراض را از دیگران هم شنیدم و یكی از رموز تقدم آنها و تأخر ما را همین مطلب ذكر می كردند. در جواب عرض می كنم: اعتراض كننده ها از یك نكته غافل مانده اند و آن اینكه اگر ما قضیه را تنها با مقیاس شخصی و اخلاق فردی بسنجیم، مطلب همان است كه آن آقایان گفته اند. از این نظر در منطق خود اسلام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 567
هم شهادت موفقیت است نه شكست. مگر نه این است كه علی علیه السلام همواره آرزوی شهادت می كرد و می گفت: «لالْفُ ضَرْبَةٍ بِالسَّیْفِ اَهْوَنُ عَلَیَّ مِنْ میتَةٍ عَلی فِراشٍ. . . » [21]، مگر نمی گفت: «وَ اللّهِ لابْنُ اَبی طالِبٍ انَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ اُمِّهِ» [22]. مگر بلافاصله پس از ضربت خوردن از ابن ملجم نگفت: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ» [23]. مگر در وقتی كه در بستر افتاده بود نگفت: «. . . وَ ما كُنْتُ اِلاّ كَقارِبٍ وَرَدَ وَ طالِبٍ وَجَدَ» [24]. مگر سید الشهداء نگفت: «وَ ما اَوْلَهَنی اِلی اَسْلافِی اشْتیاقَ یَعْقوبَ اِلی یوسُفَ» [25]. مگر نگفت: «لا اَرَی الْمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ لاَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَماً» [26].

این مطلب را با مقیاس دیگری هم باید سنجید و آن، مقیاس اجتماعی است. در همه ی دستورات مسیح شاید یك دستور اجتماعی خالص پیدا نشود [27]اما اسلام یك سلسله تعلیمات اجتماعی دارد. اسلام یك سلسله حبّ و بغضهای منطقی دارد. دستور ائمه ی اطهار به اقامه ی عزای حسین بن علی علیه السلام- همان طور كه در سخنرانیهای عاشورای 82 تحت عنوان «خطابه و منبر» [28]گفتیم- به خاطر تشفّی قلب حضرت زهرا فی المثل نیست، حضرت زهرا اَجَلُّ شأناً از این امور است؛ برای احیاء نیت حضرت سید الشهداء و حضرت زهراست. از این جهت اظهار تأثر می شود كه چرا چنین حادثه ای واقع شد. به منزله ی «آخ» است كه مبادا تجدید شود. برای تقویت روح مبارزه است. البته تجلیل شهادت و جشن شهادت نیز اگر به شكل معنوی و اخلاقی باشد نه آن طور كه فعلاً در عید كریسمس معمول است، ممكن است تشویق به جهاد در او باشد؛ اما تشویق به تنهایی كافی نیست؛ حبّ و بغض باید با هم توأم باشد تا روح مبارزه در شخص پیدا بشود [29]. احیاء روح مبارزه به این است كه مظاهر ظلم و كفر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 568
همواره در برابر فرض شود و به آنها لعن و نفرین شود و آرزوی قطع و قمع آنها تلقین گردد، همان طور كه در رَمْی جمرات همیشه ما باید شیطان را مجسم فرض كنیم و به او سنگ پرتاب كنیم. غرض این نیست كه آرزوی مردن فقط تلقین شود. آرزوی مردن فقط خوب نیست. غرض آرزوی شهادت است. آرزوی شهادت وقتی محقَّق می گردد كه انسان خود را در مقابل صف مخالف ببیند و از پیشرفت آنها و عملی شدن نقشه ی آنها در اجتماع متأثر گردد، و توأم با اشك شوق برای خوبان و سرمشقهای عالی انسانیت، آتش خشمش برای مظاهر كفر و ظلم زبانه كشد. ما در ورقه های «تعلیمات اجتماعی» [30]به مسأله ی حبّ و بغض های منطقی در مقابل حبّ و بغض های عاطفی ان شاء اللّه اشاره خواهیم كرد.

پس شهادت را اگر به مقیاس فردی بسنجیم باید موفقیت بشماریم و جشن بگیریم و شادی كنیم، ولی اگر به مقیاس اجتماعی در نظر بگیریم باید از یك نظر آن را شكست جامعه بدانیم، جامعه ای منحط كه خود سید الشهداء فرمود: «وَ عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ یَزیدَ» [31]و امثال این كلمات؛ و از نظر مصالح اجتماعی و تجدید و احیاء روح مبارزه و نبرد در راه حق البته ایجاد مكتب گریه و تأثر، مؤثرتر و مفیدتر است.

نظیر این بیان را ما در ذیل حدیث «اَلْعَدْلُ اَفْضَلُ اَمِ الْجودُ» در سخنرانی 19 رمضان 81 ایراد كردیم [32] 8. ایضاً عطف به نمره ی 5: روز ولادت عیسی علیه السلام به عقیده ی مسیحیان 25 دسامبر یعنی شش روز مانده به آخر سال مسیحی است. اولِ سال آنها اول ژانویه است. عید ولادت را «عید كریسمس» می گویند. در این روز پاپ طبق معمول پیامی به مردم جهان مبنی بر دعوت به صلح و محبت می فرستد و در خاتمه دعایی می كند. گاهی می نویسند پاپ از روی تخت طلا مردم را دعوت كرد به رسیدگی حال فقرا! ! ! در جشن كریسمس دو چیز نمودار است: یكی درخت كاج كه مظهر و سمبل این جشن
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 569
است و در خانه ی هر مسیحی و در هر یك از مجامع مسیحیان درختی یا لااقل شاخه ای از كاج به چشم می خورد و این روزها درخت كاج بازاری دارد و درخت كاجهاست كه از ریشه كنده می شود و بعضی سالها شهرداری درصدد مبارزه برمی آید ولی فایده ندارد. این درختها را با چراغهای الوان و كاغذها و نوارهای رنگارنگ می آرایند. یكی دیگر بابانوئل است زیرا طبق یك سنت قدیمی در این شب بابانوئل، پیرمردی كه موی سر و ریش سفید انبوهی دارد، برای بچه ها از آسمان هدیه و اسباب بازی می آورد و هنگامی كه كودكان در خواب هستند توی كفش یا در جیب لباسشان می گذارند.

كودكان در این جشن سهم بزرگی دارند. در «اطلاعات» 3 دی ماه 42، صفحه 13 می نویسد: «بسیاری از مراكز عمومی و باشگاهها و هتلها هم امشب به مناسبت كریسمس برنامه های فوق العاده دارند» .

بنابراین شب كریسمس مجموعه ای است از عقاید خرافی و اعمال فسق و فجور.

در میان ما نه این گونه عقاید خرافی وجود دارد و نه به این مناسبت فسق و فجوری می شود.

9. عطف به نمره ی 4: گفتیم بدون شك مكتب حسینی راه نجات این امت است. زیرا علت مُبقِیه ی دین، امر به معروف و نهی از منكر است و این دو به معنی وسیع آنها یعنی تشویق و ترویج معروف و مبارزه با منكرات بستگی پیدا كرده با حسین علیه السلام تا آنجا كه به قول بعضی ها اسلام نَبَویُّ الْحُدوث و حُسَینیُّ الْبَقاء است.

10. عطف به نمره ی 5: داستان امام حسین یك سوژه است برای عالم اسلام و یك نوع تجدید حیات امر به معروف و نهی از منكر است، یك نوع ظهوری است كه همه ساله سید الشهداء در مظهر خطبا و گویندگان و یا در مظهر مصلحین و انقلابیون صالح می كند.

11. عطف به نمره ی 8: در كیهان 4 دی ماه 42 (روز كریسمس) می نویسد:

«از یكی دو هفته قبل درختهای كاج فراوانی كه در اطراف دیوارهای سفارت شوروی، سفارت انگلیس و سایر خیابانهای شمالی شهر چیده شده بود خبر از فرا رسیدن جشن بزرگ مسیحیان در تهران می داد. مسیحیان با آرایش درخت كاج و شب زنده داری پای این درخت، میلاد پیغمبر خود را جشن می گیرند. دیشب قبل از اینكه ساعت تولد كه به عقیده ی مسیحیان نیمه شب
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 570
است فرا رسد، به كلیسا رفتند و به دعا و عبادت پرداختند و سپس در خانه ی خود به صرف شام مخصوص شب كریسمس كه در بسیاری از خانه ها خوراك بوقلمون بود مشغول شدند. مسیحیان كاتولیك كه معتقدند حضرت عیسی در پای درخت كاج به دنیا آمده است (ولی قرآن كریم صریحاً می فرماید كه در پای نخله به دنیا آمده است) این درخت را مقدس می دانند و بخصوص در شب كریسمس آن را به بهترین وجهی می آرایند و این درخت تا پایان جشن ژانویه كه نُه روز بعد آغاز می شود همچنان زینت بخش خانه ی كاتولیكهاست. بابانوئل بنا به قصه های كودكانه، نیمه شب سوار بر كالسكه ی زرین از سرزمینهای پربرف می آید تا برای كودكان هدیه آورد. دیشب كودكان مسیحی جورابهای خود را در زیر سر بخاریها یا نقاط دیگر نهادند تا بابانوئل هدایای خود را در جوراب آنان بگذارد و صبح امروز با خرسندی فراوان این هدایا را كه عموماً پدران و مادران مسیحی برای كودكان خود تهیه می كنند دریافت داشتند (ظاهراً ساختن این جریان از ریشه ی اعتقاد به الوهیت مسیح آب می خورد و برای این بوده كه در كودكان اعتقاد به الوهیت مسیح را تلقین كنند. ) دیشب كافه ها و كاباره های تهران نیز مملو بود از كسانی كه شب كریسمس خود را در این گونه اماكن می گذرانند. عده ی زیادی از تهرانیهای غیر مسیحی نیز به دعوت دوستان مسیحی خود و یا بدون دعوت در این مراسم شركت كردند. » .

پس در اینجا یك سلسله شباهتهای واقعی از نظر شخصیت واقعی این دو وجود مقدس است كه عبارت است از:

الف. مادر: سیّدة النساء، صدّیقه، مخاطب ملائكه، بتول عَذرا.

ب. مدت حمل.

ج. كراهت حمل.

د. مبارك بودن: [عیسی علیه السلام: ] وَ جَعَلَنِی مُبارَكاً. امام حسین علیه السلام: وَ جَعَلَ الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ وَ الْاِجابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْاَئِمَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ [33]. لَوْ لا صَوارِمُهُمْ وَ قِطَعُ نِبالِهِمْ لَمْ تَسْمَعِ الْآذانُ صَوْتَ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج17، ص: 571
مُكَبِّرٍ [34].

و یك سلسله شباهتها هست از نظر سوء استفاده و سوء تعبیر مردم از آنها كه هر دو مصداق «یَهْدِی بِهِ كَثِیراًویُضِلُّ بِهِ كَثِیراً» هستند.

رجوع شود به المیزان جلد 3، صفحه ی 320: «اَلْمَسیحُ مِنَ الشُّفَعاءِ عِنْدَ اللّهِ وَ لَیْسَ بِفادٍ» [35].


[1] . مریم/30- 33 [عیسی فرمود: من بنده ی خدایم، به من كتاب داده و پیامبرم ساخته است. و مرا هرجا كه باشم مبارك گردانده، و مرا تا زنده ام به نماز و زكات سفارش فرموده است. و مرا نیكوكار به پدر و مادر قرار داده و جبار و شقی نساخته است. و درود بر من روزی كه به دنیا آمدم و روزی كه می میرم و روزی كه زنده برانگیخته می شوم. ]
[2] . آل عمران/42 [و آنگاه كه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزیده و پاكیزه ساخته و بر تمام زنان جهان (زمان خودت) برتری داده است. ]
[3] . [مریم دامن خویش از آلودگی نگه داشت و عیسی را كه ماه تابان شبهای تار است به دنیا آورد. و فاطمه نیز روی خود را (از غیر خدا) بازداشت و دو نواده ی پیامبر هدایت را به دنیا آورد. ]
[4] . مائده/75. [مسیح بن مریم جز پیامبر نیست كه پیش از او نیز پیامبرانی زیست كرده اند، و مادر او صدّیقه (راستین) است كه هر دو غذا می خوردند. ]
[5] . احقاف/15 [به انسان سفارش كردیم به پدر و مادرش نیكی كند كه مادرش با زحمتْ دوران بارداری و وضع حمل او را گذراند، و دوران بارداری و شیرخوارگی وی سی ماه به طول انجامید تا اینكه به حد بلوغ و رشد خود رسید و چهل ساله شد گفت: پروردگار من! مرا الهام ده تا نعمتی را كه بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گزارم و عملی شایسته كنم كه مورد پسند تو باشد، و فرزندان مرا صالح گردان، همانا من به درگاهت توبه می كنم و من از مسلمانان هستم. ]
[6] . [و او را از نفاق و درگیری پرهیز داد. ]
[7] . [كسی كه به سوی خدا می خواند و عمل شایسته می كند و گوید من از مسلمانانم، با خدا و رسول نزاع نكرده است. ]
[8] . فصّلت/33 [و چه كسی خوش گفتارتر است از آن كس كه به سوی خدا می خواند و عمل شایسته می كند و گوید كه من از مسلمانانم. ]
[9] . ضمناً شباهتی هم در نحوه ی حمل و وضع هست كه هر دو كُرْهاً بوده. اما مریم به خاطر اینكه فرشته بر او ظاهر شد و گفت: إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِیًّاو گفت: یا لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هذا؛ و حضرت زهرا به واسطه ی اینكه پیغمبر خبر داده بود كه [فرزند او] كشته خواهد شد، و چون به حضرت گفته شد كه ائمّه و اوصیاء از ذرّیّه ی او خواهند بود، راضی شد.
[10] . المنجد می گوید: «الفادی» لقب سیّدنا یسوع المسیح الذی افتدانا بدمه الكریم.
[11] . در تحف العقول ص 496 ضمن مناجاتهای خداوند به عیسی می نویسد: «یا عیسی اُوصیكَ وَصِیَّةَ الْمُتَحَنِّنِ عَلَیْكَ بِالرَّحْمَةِ حَتّی حَقَّتْ لَكَ الْوَلایةُ بِتَحَرّیكَ مِنِّی الْمَسَرَّةَ، فَبورِكْتَ كَبیراً، وَ بورِكْتَ صَغیراً حَیْثُ ما كُنْتَ. [ای عیسی به تو سفارش كنم سفارش آنكه مهربان و دلسوز توست، تا به جهت اینكه شادی مرا بجویی سزاوار پیوست با من شوی، تو در بزرگی و كودكی بركت داده شدی هرجا كه بودی. ]
[12] . [و چون خیر الهی از جایی كه محسوس نیست و به صورتی كه به شمار و حصر درنمی آید صادر می شود، از این رو به هر افزونی غیر محسوسی كه مشاهده شود گفته می شود مبارك است و در آن بركت است. ]
[13] . ق/9. [و از آسمان، آبی پربركت فروفرستادیم. ]
[14] . همچنین جمله ی «جَعَلَ الشِّفاءَ فی تُرْبَتِهِ وَ الْاِجابَةَ تَحْتَ قُبَّتِهِ وَ الْأئِمَّةَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ» نشانه ی دیگر از مبارك بودن آن حضرت است. (رجوع شود به نمره ی 9)
[15] . تمام این قصیده در جلد سوم سرمایه ی سخن به مناسبت ولادت سید الشهداء آمده است و از همه بهتر همین دو بند است.
[16] . [با خوش خُلقی و بلندهمّتی از همه ی جهانیان به مقامات بلند پیشی گرفتم. و نور هدایت در شبهای دیجور با حكمت من درخشید. منكران می خواهند این نور را خاموش كنند و خداوند نخواسته جز اینكه آن را تمام و كامل خواهد كرد. ]
[17] . البته مسیحیها در شب كریسمس یك سلسله مراسم دعا و حضور كشیش هم دارند.
[18] . صف/14 [چنانكه عیسی بن مریم به حواریون گفت: چه كسانی یاور من به سوی خدا خواهند بود؟ ]
[19] . [در سفارش موسی بن جعفر علیهما السلام به هشام آمده كه حضرت فرمود: حسین بن علی علیهما السلام فرمود: تمامی چیزهایی كه خورشید بر آن می تابد در مشرق و مغرب زمین و دریا و خشكی و زمین هموار و كوهها، همه و همه نزد ولیّ خدا و اهل معرفت به حق خداوند چون سایه ای بیش نیست. آیا آزادمردی پیدا نمی شود كه دست از این لقمه ی جویده شده بردارد؟ برای شما جز بهشت بهایی نیست، پس خود را به غیر بهشت نفروشید، كه هركس از خدا به دنیا راضی شود به چیز پستی راضی گشته است. ]
[20] . نساء/157 [نه او را كشتند و نه به دارش آویختند و لیكن امر بر آنها مشتبه شده است. ]
[21] . نهج البلاغه، خطبه ی 121. [همانا هزار ضربه شمشیر برای من از مردن در بستر آسانتر است. ]
[22] . نهج البلاغه، خطبه ی 5. [به خدا سوگند اُنس پسر أبی طالب به مرگ از انس كودك به پستان مادرش بیشتر است. ]
[23] . مناقب ابن شهرآشوب، ج /3ص 312.
[24] . نهج البلاغه، نامه ی 23. [و من نیستم جز مانند جوینده ی آبی كه بدان برسد، و یابنده ای كه به خواسته اش دست یابد. ]
[25] . لهوف، ص 25.
[26] . تحف العقول، ص 245.
[27] . در اواخر تحف العقول بعضی دستورات در مورد ظلم از عیسی علیه السلام نقل شده.
[28] . [این سخنرانیها در كتاب ده گفتار اثر استاد شهید به چاپ رسیده است. ]
[29] . و به عبارت دیگر مكتب عزای حسینی مكتب تأثّر محض نیست، مكتب ثوره و انقلاب است. در طول تاریخ اسلامی این حادثه منشأ انقلابها شده و كاخهای ظلم را در اثر برانگیختن تأثر و بغض منطقی و اجتماعی واژگون كرده است و در آینده نیز خواهد كرد.
[30] . [مطالب این ورقه ها در سلسله یادداشتهای استاد شهید به چاپ خواهد رسید. ]
[31] . مقتل مقرم، ص 146.
[32] . [این سخنرانی در كتاب بیست گفتار، گفتار اول به چاپ رسیده است. ]
[33] . [خداوند شفا را در تربت او، و اجابت دعا را زیر بارگاه او، و امامان را از نسل وی قرار داده است. ]
[34] . [اگر شمشیرها و قطعات تیرهای آنان نبود هیچ گوشی صدای اذان مكبّری را نمی شنید. ]
[35] . [حضرت مسیح از شفیعان است نه اینكه خود را فدای گناهان امت كرده باشد. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است