در
کتابخانه
بازدید : 384943تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Collapse امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Expand <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در زمان امام صادق خلافت از دودمان اموی به دودمان عباسی منتقل شد.

عباسیان از بنی هاشم اند و عموزادگان علویین به شمار می روند. در آخر عهد امویین كه كار مروان بن محمد، آخرین خلیفه ی اموی، به عللی سست شد، گروهی از عباسیین و علویین دست به كار تبلیغ و دعوت شدند.

علویین دو دسته بودند: بنی الحسن كه اولاد امام مجتبی بودند، و بنی الحسین كه اولاد سید الشهداء علیهما السلام بودند. غالب بنی الحسین كه در رأسشان حضرت صادق علیه السلام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 45
بود از فعالیت ابا كردند. مكرر حضرت صادق دعوت شد و نپذیرفت. ابتدای امر سخن در اطراف علویین بود. عباسیین به ظاهر به نفع علویین تبلیغ می كردند. سفاح و منصور و برادر بزرگترشان ابراهیم الامام با محمد بن عبد اللّه بن الحسن بن الحسن، معروف به «نفس زكیّه» بیعت كردند و حتی منصور- كه بعدها قاتل همین محمد شد- در آغاز امر ركاب عبد اللّه بن حسن را می گرفت و مانند یك خدمتكار جامه ی او را روی زین اسب مرتب می كرد، زیرا عباسیان می دانستند كه زمینه و محبوبیت از علویین است. عباسیین مردمی نبودند كه دلشان به حال دین سوخته باشد. هدفشان دنیا بود و چیزی جز مقام و ریاست و خلافت نمی خواستند. حضرت صادق علیه السلام از اول از همكاری با اینها امتناع ورزید.

بنی العباس از همان اول كه دعات و مبلغین را می فرستادند، به نام شخص معین نمی فرستادند، به عنوان «الرضا من آل محمد» یا «الرضی من آل محمد» یعنی «یكی از اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله كه شایسته باشد» تبلیغ می كردند و در نهان جاده را برای خود صاف می كردند. دو نفر از دعات آنها از همه معروفترند، یكی عرب به نام «ابو سلمه ی خلاّل» كه در كوفه مخفی می زیست و سایر دعات و مبلغین را اداره می كرد و به او «وزیر آل محمد» لقب داده بودند، و اولین بار كلمه ی «وزیر» در اسلام به او گفته شد، و یكی ایرانی كه همان سردار معروف، أبو مسلم خراسانی است و به او «امیر آل محمد» لقب داده بودند.

مطابق نقل مسعودی در مروج الذهب، بعد از كشته شدن ابراهیم امام (برادر بزرگتر سفاح و منصور كه سفاح را وصی و جانشین خود قرار داده بود) نظر ابو سلمه بر این شد كه دعوت را از عباسیین به علویین متوجه كند. دو نامه به یك مضمون به مدینه نوشت و به وسیله ی یك نفر فرستاد، یكی برای حضرت صادق علیه السلام كه رأس و رئیس بنی الحسین بود و یكی برای عبد اللّه بن الحسن بن الحسن كه بزرگ بنی الحسن بود. امام صادق علیه السلام به آن نامه اعتنایی نكرد و هنگامی كه فرستاده اصرار كرد و جواب خواست، در حضور خود او نامه را با شعله ی چراغ سوخت و فرمود جواب نامه ات این است. اما عبد اللّه بن الحسن فریب خورد و خوش حال شد و با اینكه حضرت صادق علیه السلام به او فرمود كه فایده ندارد و بنی العباس نخواهند گذاشت كار بر تو و فرزندان تو مستقر گردد عبد اللّه قانع نشد، و قبل از آنكه جواب نامه ی عبد اللّه به ابو سلمه برسد سفاح كه به ابو سلمه بدگمان شده بود با جلب نظر و موافقت أبو مسلم ابو سلمه را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 46
كشت و شهرت دادند كه خوارج او را كشته اند، و بعد هم خود عبد اللّه و فرزندانش گرفتار و كشته شدند. این بود جریان ابا و امتناع امام صادق علیه السلام از قبول خلافت.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است