در
کتابخانه
بازدید : 384862تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Collapse امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Expand <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
قضیه این است كه در اوایل كار كه می خواست این نهضت ضد اموی شروع شود، رؤسای بنی هاشم در «ابواء» [1]كه منزلی است بین مدینه و مكه، اجتماع محرمانه ای تشكیل دادند. در آن اجتماع محرمانه، اولاد امام حسن: عبد اللّه محض و پسرانش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 62
محمد و ابراهیم، و همچنین بنی العباس یعنی ابراهیم امام و أبو العباس سفّاح و أبو جعفر منصور و عده ای دیگر از عموهای اینها حضور داشتند. در آنجا عبد اللّه محض رو كرد به جمعیت و گفت: بنی هاشم! شما مردمی هستید كه همه ی چشمها به شماست و همه ی گردنها به سوی شما كشیده می شود و اكنون خدا وسیله فراهم كرده كه در اینجا جمع شوید، بیایید همه ی ما با این جوان (پسر عبد اللّه محض) بیعت كنیم و او را به زعامت انتخاب كنیم و علیه امویها بجنگیم.

این قضیه خیلی قبل از قضیه ی ابو سلمه است، تقریباً دوازده سال قبل از قضایای قیام خراسانیهاست، اول باری است كه می خواهد این كار شروع بشود، و به این صورت شروع شد:
[1] . در تاریخ اسلام نام این محل را زیاد می بینیم. «ابواء» همان جایی است كه آمنه مادر پیغمبر اكرم در آنجا وفات یافت. در وقتی كه حضرت رسول بچه ی تقریباً پنج ساله ای بودند، ایشان را همراه خودش آورده بود به مدینه، چون قوم و خویشهای آمنه در مدینه بودند و حضرت رسول از طرف مادر یك انتسابی به مردم مدینه داشت. در بازگشت، بین راه مریض شد و در همان منزل «ابواء» از دنیا رفت. پیغمبر ماند با كنیز مادرش «امّ ایمن» (البته همراه قافله ای بودند) و بعد با او به مكه مراجعه كرد. مرگ مادرش را در غربت و در یكی از منازل بین راه به چشم خود دید. و لهذا نوشته اند بعد كه حضرت آمدند به مدینه (می دانیم حضرت در پنجاه و سه سالگی آمدند به مدینه، و ده سال آخر عمر ایشان در مدینه گذشت) در یكی از سفرها كه از همان «ابواء» می گذشتند، به آنجا كه رسیدند، [اصحاب ] دیدند پیغمبر اكرم تنها راه افتاد به یك سو، و به یك نقطه كه رسید، در همان نقطه ایستاد و سپس نشست و دعایی خواند، و بعد دیدند اشك پیغمبر جاری شد. همه تعجب كردند كه قضیه چیست؟ از ایشان سؤال كردند، فرمود: «این قبر مادر من است» . در حدود پنجاه سال قبل از آن كه بچه ای بوده پنج ساله، آمده بود آنجا و دیگر عبور حضرت به آن محل نیفتاده بود، بعد از پنجاه سال كه به قبر مادرش رسید، رفت و دعا كرد و گریه نمود.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است