در
کتابخانه
بازدید : 385009تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Collapse امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Expand <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
فاصله ی این دو عصر نزدیك یك قرن است. شهادت امام حسین در سال 61 هجری است و وفات امام صادق در سال 148؛ یعنی وفاتهای این دو امام 87 سال با یكدیگر تفاوت دارد. بنابراین باید گفت عصرهای این دو امام در همین حدود 87 سال با همدیگر فرق دارد. در این مدت اوضاع دنیای اسلامی فوق العاده دگرگون شد. در زمان امام حسین یك مسأله بیشتر برای دنیای اسلام وجود نداشت كه همان مسأله ی حكومت و خلافت بود، همه ی عوامل را همان حكومت و دستگاه خلافت تشكیل می داد، خلافت به معنی همه چیز بود و همه چیز به معنی خلافت؛ یعنی آن جامعه ی بسیط اسلامی كه به وجود آمده بود به همان حالت بساطت خودش باقی بود، بحث در این بود كه آن كسی كه زعیم امر است چه كسی باشد؟ و به همین جهت دستگاه خلافت نیز بر جمیع شئون حكومت نفوذ كامل داشت.

معاویه یك بساط دیكتاتوری عجیب و فوق العاده ای داشت، یعنی وضع و زمان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 69
هم شرایط را برای او فراهم داشت كه واقعاً اجازه ی نفس كشیدن به كسی نمی داد. اگر مردم می خواستند چیزی را برای یكدیگر نقل كنند كه بر خلاف سیاست حكومت بود، امكان نداشت، و نوشته اند كه اگر كسی می خواست حدیثی را برای دیگری نقل كند كه آن حدیث در فضیلت علی علیه السلام بود، تا صددرصد مؤمن و مطمئن نمی شد كه او موضوع را فاش نمی كند، نمی گفت، می رفتند در صندوق خانه ها و آن را بازگو می كردند. وضع عجیبی بود. در همه ی نماز جمعه ها امیر المؤمنین را لعن می كردند؛ در حضور امام حسن و امام حسین امیر المؤمنین را بالای منبر در مسجد پیغمبر لعن می كردند؛ و لهذا ما می بینیم كه تاریخ امام حسین در دوران حكومت معاویه- یعنی بعد از شهادت حضرت امیر تا شهادت خود حضرت امام حسین- یك تاریخ مجهولی است، هیچ كس كوچكترین سراغی از امام حسین نمی دهد، هیچ كس یك خبری، یك حدیثی، یك جمله ای، یك مكالمه ای، یك خطبه ای، یك خطابه ای، یك ملاقاتی را نقل نمی كند. اینها را در یك انزوای عجیبی قرار داده بودند كه اصلاً كسی تماس هم نمی توانست با آنها بگیرد. امام حسین با آن وضع اگر پنجاه سال دیگر هم عمر می كرد باز همین طور بود یعنی سه جمله هم از او نقل نمی شد، زمینه ی هرگونه فعالیت گرفته شده بود.

در اواخر دوره ی بنی امیه كه منجر به سقوط آنها شد، و در زمان بنی العباس عموماً - بالخصوص در ابتدای آن- اوضاع طور دیگری شد (نمی خواهم آن را به حساب آزادمنشی بنی العباس بگذارم، به حساب طبیعت جامعه ی اسلامی باید گذاشت) به گونه ای كه اولاً حریت فكری در میان مردم پیدا شد. (در این كه چنین حریتی بوده است، آزادی فكر و آزادی عقیده ای وجود داشته، بحثی نیست. منتها صحبت در این است كه منشأ این آزادی فكری چه بود؟ و آیا واقعاً سیاست بنی العباس چنین بود؟ ) و ثانیاً شور و نشاط علمی در میان مردم پدید آمد، یك شور و نشاط علمی ای كه در تاریخ بشر كم سابقه است كه ملتی با این شور و نشاط به سوی علوم روی آورد، اعم از علوم اسلامی (یعنی علومی كه مستقیماً مربوط به اسلام است، مثل علم قرائت، علم تفسیر، علم حدیث، علم فقه، مسائل مربوط به كلام و قسمتهای مختلف ادبیات) و یا علومی كه مربوط به اسلام نیست، به اصطلاح علوم بشری است، یعنی علوم كلی انسانی است، مثل طب، فلسفه، نجوم و ریاضیات.

این را در كتب تاریخ نوشته اند كه ناگهان یك حركت و یك جنبش علمی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 70
فوق العاده ای پیدا می شود و زمینه برای اینكه اگر كسی متاع فكری دارد عرضه بدارد، فوق العاده آماده می گردد؛ یعنی همان زمینه ای كه در زمانهای سابق، تا قبل از اواخر زمان امام باقر و دوره ی امام صادق اصلاً وجود نداشت، یك دفعه فراهم شد كه هر كس مرد میدان علم و فكر و سخن است بیاید حرف خودش را بگوید. البته در این امر عوامل زیادی دخالت داشت كه اگر بنی العباس هم می خواستند جلویش را بگیرند امكان نداشت زیرا نژادهای دیگر- غیر از نژاد عرب- وارد دنیای اسلام شده بودند كه از همه ی آن نژادها پرشورتر همین نژاد ایرانی بود. از جمله ی آن نژادها مصری بود. از همه شان قویتر و نیرومندتر و دانشمندتر بین النهرینی ها و سوریه ای ها بودند كه این مناطق یكی از مراكز تمدن آن عصر بود. این ملل مختلف كه آمدند، خود به خود اختلاف ملل و اختلاف نژادها زمینه را برای اینكه افكار تبادل شود فراهم كرد؛ و اینها هم كه مسلمان شده بودند می خواستند بیشتر از ماهیت اسلام سر درآورند؛ اعراب آن قدرها تعمق و تدبر و كاوش در قرآن نمی كردند، ولی ملتهای دیگر آنچنان در اطراف قرآن و مسائل مربوط به آن كاوش می كردند كه حد نداشت، روی كلمه به كلمه ی قرآن فكر و حساب می كردند.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است