در
کتابخانه
بازدید : 384951تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Collapse امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Expand <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
شاگرد دیگر امام هشام بن الحكم است. هشام بن الحكم یك اعجوبه است و بر تمام متكلمین زمان خودش برتری داشته و بر همه ی آنها پیروز بوده است. (من اینها را به شهادت كتب اهل تسنن عرض می كنم) . أبو الهذیل علاّف یك متكلم ایرانی فوق العاده قویّی است. شبلی نعمان در تاریخ علم كلام می نویسد احدی نمی توانست با أبو الهذیل مباحثه كند و او از تنها كسی كه می ترسید هشام بن الحكم بود. نَظّام كه او را از نوابغ روزگار شمرده اند و نظریاتی داشته كه امروز با نظریات جدید منطبق است (مثلاً در باب رنگ و بو معتقد است كه رنگ و بو از جسم مستقل است، یعنی رنگ و بو آن طور كه خیال می كردند عرضی است برای جسم، عرضی برای جسم نیست؛ مخصوصاً در باب بو معتقد است كه بو یك چیزی است كه در فضا پخش می شود) شاگرد هشام بوده (و نوشته اند كه این رأی را از هشام بن الحكم گرفت) و هشام بن الحكم خودش شاگردی از شاگردان امام صادق است.

حال، شما از مجموع اینها ببینید چه زمینه ای از نظر فرهنگی برای امام صادق فراهم بود و امام استفاده كرد، زمینه ای كه نه قبلش برای هیچ امامی فراهم بود و نه بعدش به آن اندازه فراهم شد. به مقدار كمی برای حضرت رضا فراهم بود. برای حضرت موسی بن جعفر كه دوباره وضع خیلی بد شد و مسأله ی زندان و غیره پیش آمد.

ائمه ی دیگر نیز همه به همان جوانی جوانمرگ می شدند؛ مسموم می شدند و از دنیا می رفتند. نمی گذاشتند اینها زنده بمانند و الاّ وضع محیط به گونه ای بود كه تا حدی مساعد بود. ولی برای امام صادق هر دو جهت حاصل شد، هم عمر حضرت طولانی شد (در حدود هفتاد سال) و هم محیط و زمان مساعد بود.

حال آیا این امر چقدر ثابت می كند تفاوت زمان امام صادق را با زمان سید الشهداء؟ یعنی چه زمینه هایی برای امام صادق فراهم بود كه برای سید الشهداء فراهم نبود؟ سید الشهداء یا باید تا آخر عمر در خانه بنشیند آب و نانی بخورد و برای خدا عبادت كند و در واقع زندانی باشد، و یا كشته شود؛ ولی برای امام صادق اینجور نبود كه یا باید كشته شود و یا در حال انزوا باشد، بلكه این طور بود كه یا باید كشته شود و یا از شرایط مساعد محیط حد اكثر بهره برداری را بكند. ما این مطلب را كه ائمه ی بعد آمدند و ارزش قیام امام حسین را ثابت و روشن كردند درك نمی كنیم. اگر امام صادق نبود امام حسین نبود (همچنانكه اگر امام حسین نبود امام صادق نبود) یعنی اگر امام
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 80
صادق نبود ارزش نهضت امام حسین هم روشن و ثابت نمی شد. در عین حال امام صادق متعرض امر حكومت و خلافت نشد ولی همه می دانند كه امام صادق با خلفا كنار هم نیامد، مبارزه ی مخفی می كرد، نوعی جنگ سرد در میان بود، معایب و مثالب و مظالم خلفا، همه به وسیله ی امام صادق در دنیا پخش شد، و لهذا منصور تعبیر عجیبی درباره ی ایشان دارد [1]. می گوید: «هذَا الشَّجی مُعْتَرِضٌ فِی الْحَلْقِ. . . » جعفر بن محمد مثل یك استخوان است در گلوی من، نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم فرویش ببرم؛ نه می توانم یك مدركی از او به دست آورم كلكش را بكنم و نه می توانم تحملش كنم، چون واقعاً اطلاع دارم كه این مكتب بی طرفی كه او انتخاب كرده علیه ماست، زیرا كسانی كه از این مكتب به وجود می آیند همه شان علیه ما هستند، ولی مدركی هم از او به دست نمی آورم. آری، این تعبیر از منصور است: استخوانِ گیر كرده در گلو، نه می توانم بیرونش بیاورم و نه می توانم فرویش ببرم.
[1] . منصور با امام صادق به یك وضع عجیبی رفتار می كرد و ریشه اش هم خود امام صادق بود. گاهی بر حضرت سخت می گرفت و گاهی آسان. البته ظاهراً هیچ وقت حضرت را زندان نبرده باشد ولی خیلی اوقات، ایشان را تحت نظر قرار می داد و یك دفعه ظاهراً دو سال حضرت را در كوفه تحت نظر قرار داد، یعنی منزلی را به امام اختصاص داده بودند و مأمورینی آنجا بودند كه رفت و آمدهای منزل امام را كنترل می كردند. چندین بار خودش امام را احضار كرد و فحّاشی و هتّاكی نمود كه می كشمت، گردنت را می زنم، تو علیه من تبلیغ می كنی، مردم را بر من می شورانی، چنین می كنی، چنان می كنی، و امام خیلی با نرمش جواب می داد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است