در
کتابخانه
بازدید : 385008تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Collapse موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Expand <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
امام در یك زندان بسر نبرد، در زندانهای متعدد بسر برد. او را از این زندان به آن زندان منتقل می كردند؛ و راز مطلب این بود كه در هر زندانی كه امام را می بردند، بعد از اندك مدتی زندانبان مرید می شد. اول امام را به زندان بصره بردند. عیسی بن جعفر بن ابی جعفر منصور، یعنی نوه ی منصور دوانیقی والی بصره بود. امام را تحویل او دادند كه یك مرد عیّاش كیّاف و شراب خوار و اهل رقص و آواز بود. به قول یكی از كسان او «این مرد عابد و خداشناس را در جایی آوردند كه چیزها به گوش او رسید كه در عمرش نشنیده بود. » در هفتم ماه ذی الحجه ی سال 178 امام را به زندان بصره بردند، و چون عید قربان در پیش بود و ایام به اصطلاح جشن و شادمانی بود، امام را در یك وضع بعدی (از نظر روحی) بردند. مدتی امام در زندان او بود. كم كم خود این عیسی بن جعفر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 99
علاقه مند و مرید شد. او هم قبلاً خیال می كرد كه شاید واقعاً موسی بن جعفر همان طور كه دستگاه خلافت تبلیغ می كند مردی است یاغی كه فقط هنرش این است كه مدعی خلافت است، یعنی عشق ریاست به سرش زده است. دید نه، او مرد معنویت است و اگر مسأله ی خلافت برای او مطرح است از جنبه ی معنویت مطلب مطرح است نه اینكه یك مرد دنیاطلب باشد. بعدها وضع عوض شد. دستور داد یك اتاق بسیار خوبی را در اختیار امام قرار دادند و رسماً از امام پذیرایی می كرد. هارون محرمانه پیغام داد كه كلك این زندانی را بكن. جواب داد من چنین كاری نمی كنم. اواخر، خودش به خلیفه نوشت كه دستور بده این را از من تحویل بگیرند و الاّ خودم او را آزاد می كنم؛ من نمی توانم چنین مردی را به عنوان یك زندانی نزد خود نگاه دارم. چون پسر عموی خلیفه و نوه ی منصور بود، حرفش البته خریدار داشت.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است