در
کتابخانه
بازدید : 384890تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
به عنوان مقدمه: مقایسه ی روش امام حسین علیه السلام با سایر ائمه علیهم السلام (تقیّه)
Expand سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام سخنی پیرامون امام زین العابدین علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام امام صادق علیه السلام
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (1)
Expand امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2) امام صادق علیه السلام و مسأله ی خلافت (2)
Expand امام موسی بن جعفر علیهما السلام امام موسی بن جعفر علیهما السلام
Expand موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام موجبات شهادت امام موسی كاظم علیه السلام
Collapse <span class="HFormat">امام رضا علیه السلام</span>امام رضا علیه السلام
Expand سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام سخنی درباره ی امام حسن عسكری علیه السلام
Expand مهدی موعودمهدی موعود
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
احتمال دیگر این است كه اساساً مأمون در این قضیه اختیاری نداشته، ابتكار از مأمون نبوده، ابتكار از فضل بن سهل ذو الریاستین وزیر مأمون بوده است [1]كه آمد به مأمون گفت: پدران تو با آل علی بدرفتار كردند، چنین كردند چنان كردند، حالا سزاوار است كه تو افضل آل علی را كه امروز علی بن موسی الرضا است بیاوری و ولایتعهد را به او واگذار كنی، و مأمون قلباً حاضر نبود اما چون فضل این را خواسته بود چاره ای ندید.

باز بنا بر این فرض كه ابتكار از فضل بود، فضل چرا این كار را كرد؟ آیا فضل شیعی بود؟ روی اعتقاد به حضرت رضا این كار را كرد؟ یا نه، او روی عقاید مجوسی خود باقی بود، خواست عجالتاً خلافت را از خاندان عباس بیرون بكشد، و اصلاً می خواست با اساس خلافت بازی كند، و بنابراین با حضرت رضا هم خوب نبود و بد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج18، ص: 121
بود؛ و لهذا اگر نقشه های فضل عملی می شد خطرش بیشتر از خلافت خود مأمون بود چون مأمون بالاخره هرچه بود یك خلیفه ی مسلمان بود ولی اینها شاید می خواستند اساساً ایران را از دنیای اسلام مجزا كنند و ببرند به سوی مجوسیّت.

اینها همه سؤال است كه عرض می كنم، نمی خواهم بگویم كه تاریخ یك جواب قطعی به اینها می دهد.
[1] . مأمون وزیری دارد به نام فضل بن سهل. دو برادرند: حسن بن سهل و فضل بن سهل. این دو ایرانی خالص و مجوسیّ الاصل هستند. در زمان برامكه- كه نسل قبل بوده اند- فضل بن سهل كه باهوش و زرنگ و تحصیلكرده بود و مخصوصاً از علم نجوم اطلاعاتی داشت آمد به دستگاه برامكه و به دست آنها مسلمان شد. (بعضی گفته اند پدرشان مسلمان شد و بعضی گفته اند نه، خود اینها مجوسی بودند، همان جا مسلمان شدند. ) بعد كارش بالا گرفت، رسید به آنجا كه وزیر مأمون شد و دو منصب را در آنِ واحد اشغال كرد. اولا وزیر بود (وزیرِ آن وقت مثل نخست وزیرِ امروز بود، یعنی همه كاره بود، چون هیئت وزرا كه نبود، یك نفر وزیر بود كه بعد از خلیفه قدرتها در اختیار او بود. ) و علاوه بر این به اصطلاح امروز رئیس ستاد و فرمانده كل ارتش بود. این بود كه به او «ذو الریاستین» می گفتند، هم دارای منصب وزارت و هم دارای فرماندهی كل قوا. لشكر مأمون، همه، ایرانی هستند (عرب در این سپاه بسیار كم است) چون مأمون در خراسان بود؛ جنگ امین و مأمون هم جنگ عرب و ایرانی بود، اعراب طرفدار امین بودند و ایرانیها و بالاخص خراسانیها (مركز، خراسان بود) طرفدار مأمون. مأمون از طرف مادر ایرانی است. مسعودی، هم در مروج الذهب و هم در التنبیه و الإشراف نوشته است- و دیگران هم نوشته اند- كه مادر مأمون یك زن بادغیسی بود.

كار به جایی رسید كه فضل بن سهل بر تمام اوضاع مسلط شد و مأمون را به صورت یك آلت بلااراده درآورد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است