در
کتابخانه
بازدید : 747602تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Collapse بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Expand بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
برتراند راسل فیلسوف معروف انگلیسی در كتاب زناشویی و اخلاق می گوید:

«. . . در واقع اگر درست بیندیشیم پی می بریم كه فواحش معصومیت كانون خانوادگی و پاكی زنان و دختران ما را حفظ می كنند. هنگامی كه این عقیده را لكی در بحبوحه ی عصر ویكتوریا ابراز كرد، اخلاقیون سخت آزرده شدند بی آنكه خود علت آن را بدانند، اما هرگز نتوانستند خطای عقیده ی لكی را به ثبوت رسانند. زبان حال اخلاقیون مزبور با تمام منطقشان این است كه «اگر مردم از تعلیمات ما پیروی می كردند دیگر فحشاء وجود نمی داشت» اما ایشان به خوبی می دانند كه كسی توجه به حرفشان نمی كند. » .

این است فرمول فرنگی چاره جویی خطر مردان و زنانی كه قادر به ازدواج دائم نیستند و آن بود فرمولی كه اسلام پیشنهاد كرده است. آیا اگر این فرمول فرنگی به كار بسته شود و گروهی زن بدبخت به ایفای این وظیفه ی اجتماعی! اختصاص داده شوند، آن وقت زن به مقام واقعی و حیثیت انسانی خود رسیده است و روح اعلامیه ی حقوق بشر شاد شده است؟ .

برتراند راسل رسماً در كتاب خود فصلی تحت عنوان ازدواج تجربی باز كرده است. وی می گوید:

«قاضی لیندزی كه سالیان متمادی مأمور دادگاه دنور بوده و در این مقام فرصت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 67
مشاهده ی حقایق زیادی داشته پیشنهاد می كند كه ترتیبی به نام «ازدواج رفاقتی» داده شود. متأسفانه پست رسمی خود را (در امریكا) از دست داد، زیرا مشاهده شد كه او بیش از ایجاد حس گناهكاری در فكر سعادت جوانان است. برای عزل او كاتولیكها و فرقه ی ضد سیاه پوستان از بذل مساعی خودداری نكردند.

پیشنهاد ازدواج رفاقتی را یك محافظه كار خردمند كرده است و منظور از آن ایجاد ثباتی در روابط جنسی است. لیندزی متوجه شده كه اشكال اساسی در ازدواج فقدان پول است. ضرورت پول فقط از لحاظ اطفال احتمالی نیست، بلكه از این لحاظ است كه تأمین معیشت از جانب زن برازنده نیست. و به این ترتیب نتیجه می گیرد كه جوانان باید مبادرت به ازدواج رفاقتی كنند كه از سه لحاظ با ازدواج عادی متفاوت است: اولاً منظور از ازدواج تولید نسل نخواهد بود. ثانیاً مادام كه زن جوان فرزندی نیاورده و حامله نشده طلاق با رضایت طرفین میسر خواهد بود.

ثالثاً زن در صورت طلاق مستحق كمك خرجی برای خوراك خواهد بود. . . من هیچ تردیدی در مؤثر بودن پیشنهادات لیندزی ندارم و اگر قانون آن را می پذیرفت تأثیر زیادی در بهبود اخلاق می كرد. » .

آنچه لیندزی و راسل آن را «ازدواج رفاقتی» می نامند گرچه با ازدواج موقت اسلامی اندك فرقی دارد اما حكایت می كند كه متفكرانی مانند لیندزی و راسل به این نكته پی برده اند كه تنها ازدواج دائم و عادی وافی به همه ی احتیاجات اجتماع نیست.

مشخصات قانون ازدواج موقت و ضرورت وجود آن و عدم كفایت ازدواج دائم به تنهایی برای رفع احتیاجات بشری بالأخص در عصر حاضر، مورد بررسی قرار گرفت. اكنون می خواهیم به اصطلاح آن طرف سكه را مطالعه كنیم، ببینیم ازدواج موقت چه زیانهایی ممكن است در بر داشته باشد. مقدمتاً می خواهم مطلبی را تذكر دهم:

در میان تمام موضوعات و مسائل و زمینه های اظهار نظر كه برای بشر وجود داشته و دارد، هیچ موضوع و زمینه ای به اندازه ی بحث در تاریخ علوم و عقاید و سنن و رسوم و آداب بشری گنگ و پیچیده نیست و به همین جهت در هیچ موضوعی بشر به اندازه ی این موضوعات یاوه نبافته است و اتفاقاً در هیچ موضوعی هم به اندازه ی این موضوعات شهوت اظهار نظر نداشته است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 68
از باب مثال اگر كسی اطلاعاتی در فلسفه و عرفان و تصوف و كلام اسلامی داشته باشد و آنگاه پاره ای از نوشته های امروز را- كه غالباً اقتباس از خارجیها و یا عین گفته های آنهاست- خوانده باشد، می فهمد كه من چه می گویم. مثل این است كه مستشرقین و اتباع و اذنابشان برای اظهار نظر در این گونه مسائل همه چیز را لازم می دانند مگر اینكه خود آن مسائل را عمیقاً بفهمند و بشناسند.

مثلاً در اطراف مسأله ای كه در عرفان اسلامی به نام «وحدت وجود» معروف است چه حرفها كه زده نشده است! فقط جای یك چیز خالی است و آن اینكه وحدت وجود چیست و قهرمانان آن در عرفان اسلامی از قبیل محیی الدین عربی و صدرالمتألهین شیرازی چه تصوری از وحدت وجود داشته اند؟ .

من وقتی كه برخی اظهار نظرهای مندرج در چند شماره ی مجله ی زن روز را درباره ی نكاح منقطع خواندم بی اختیار به یاد مسأله ی وحدت وجود افتادم؛ دیدم همه ی حرفها به میان آمده است جز همان چیزی كه روح این قانون را تشكیل می دهد و منظور قانونگذار بوده است.

البته این قانون چون یك «میراث شرقی» است این اندازه مورد بی مهری است و اگر یك «تحفه ی غربی» بود این طور نبود. قطعاً اگر این قانون از مغرب زمین آمده بود امروز كنفرانسها و سمینارها داده می شد كه منحصر كردن ازدواج به ازدواج دائم با شرایط نیمه ی دوم قرن بیستم تطبیق نمی كند، نسل امروز زیر بار اینهمه قیود ازدواج دائم نمی رود، نسل امروز می خواهد آزاد باشد و آزاد زندگی كند و جز زیر بار ازدواج آزاد كه همه ی قیود و حدودش را شخصاً انتخاب و اختیار كرده باشد نمی رود. . .

و به همین دلیل اكنون كه این زمزمه از غرب بلند شده و كسانی امثال برتراند راسل مسأله ای تحت عنوان «ازدواج رفاقتی» پیشنهاد می كنند، پیش بینی می شود كه بیش از آن اندازه كه اسلام خواسته استقبال شود و ازدواج دائم را پشت سر بگذارد و ما در آینده مجبور بشویم از ازدواج دائم دفاع و تبلیغ كنیم.

معایب و مفاسدی كه برای نكاح منقطع ذكر شده از این قرار است:

1. پایه ی ازدواج باید بر دوام باشد. زوجین از اول كه پیمان زناشویی می بندند باید خود را برای همیشه متعلق به یكدیگر بدانند و تصور جدایی در مخیّله ی آنها خطور نكند. علیهذا ازدواج موقت نمی تواند پیمان استواری میان زوجین باشد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 69
اینكه پایه ی ازدواج باید بر دوام باشد، بسیار مطلب درستی است ولی این ایراد وقتی وارد است كه بخواهیم ازدواج موقت را جانشین ازدواج دائم كنیم و ازدواج دائم را منسوخ نماییم.

بدون شك هنگامی كه طرفین قادر به ازدواج دائم هستند و اطمینان كامل نسبت به یكدیگر پیدا كرده اند و تصمیم دارند برای همیشه متعلق به یكدیگر باشند پیمان ازدواج دائم می بندند.

ازدواج موقت از آن جهت تشریع شده است كه ازدواج دائم به تنهایی قادر نبوده است كه در همه ی شرایط و احوال رفع احتیاجات بشر را بكند و انحصار به ازدواج دائم مستلزم این بوده است كه افراد یا به رهبانیت موقت مكلف گردند و یا در ورطه ی كمونسیم جنسی غرق شوند. بدیهی است كه هیچ پسر یا دختری آنجا كه برایش زمینه ی یك زناشویی دائم و همیشگی فراهم است خود را با یك امر موقتی سرگرم نمی كند.

2. ازدواج موقت از طرف زنان و دختران ایرانی- كه شیعه مذهب می باشند- استقبال نشده است و آن را نوعی تحقیر برای خود دانسته اند. پس افكار عمومی خود مردم شیعه نیز آن را طرد می كند.

جواب این است كه اولاً منفوریت متعه در میان زنان مولود سوء استفاده هایی است كه مردان هوسران در این زمینه كرده اند و قانون باید جلو آنها را بگیرد و ما درباره ی این سوء استفاده ها بحث خواهیم كرد. ثانیاً انتظار اینكه ازدواج موقت به اندازه ی ازدواج دائم استقبال شود- در صورتی كه فلسفه ی ازدواج موقت عدم آمادگی یا عدم امكان طرفین یا یك طرف برای ازدواج دائم است- انتظار بیجا و غلطی است.

3. نكاح منقطع بر خلاف حیثیت و احترام زن است، زیرا نوعی كرایه دادن آدم و جواز شرعی آدم فروشی است؛ خلاف حیثیت انسانی زن است كه در مقابل وجهی كه از مردی می گیرد وجود خود را در اختیار او قرار دهد.

این ایراد از همه عجیب تر است. اولاً ازدواج موقت با مشخصاتی كه در مقاله ی پیش گفتیم، چه ربطی به اجاره و كرایه دارد و آیا محدودیت مدت ازدواج موجب می شود كه از صورت ازدواج خارج و شكل اجاره و كرایه به خود بگیرد؟ آیا چون حتماً باید مهر معین و قطعی داشته باشد كرایه و اجاره است؟ كه اگر بدون مهر بود و مرد چیزی نثار زن نكرد، زن حیثیت انسانی خود را باز یافته است؟ ما در باره ی مسأله ی مهر جداگانه بحث خواهیم كرد.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 70
از قضا فقها تصریح كرده اند و قانون مدنی نیز بر همان اساس مواد خود را تنظیم كرده است كه ازدواج موقت و ازدواج دائم از لحاظ ماهیت قرارداد هیچ گونه تفاوتی با هم ندارند و نباید داشته باشند؛ هر دو ازدواجند و هر دو باید با الفاظ مخصوص ازدواج صورت بگیرند و اگر نكاح منقطع را با صیغه های مخصوص اجاره و كرایه بخوانند باطل است.

ثانیاً از كی و چه تاریخی كرایه ی آدم منسوخ شده است؟ تمام خیاطها و باربرها، تمام پزشكها و كارشناسها، تمام كارمندان دولت از نخست وزیر گرفته تا كارمند دون رتبه، تمام كارگران كارخانه ها آدمهای كرایه ای هستند.

ثالثاً زنی كه به اختیار و اراده ی خود با مرد بخصوصی عقد ازدواج موقت می بندد آدم كرایه ای نیست و كاری بر خلاف حیثیت و شرافت انسانی نكرده است. اگر می خواهید زن كرایه ای را بشناسید، اگر می خواهید بردگی زن را ببینید، به اروپا و امریكا سفر كنید و سری به كمپانیهای فیلمبرداری بزنید تا ببینید زن كرایه ای یعنی چه. ببینید چگونه كمپانیهای مزبور، حركات زن، ژستهای زن، اطوار زنانه ی زن، هنرهای جنسی زن را به معرض فروش می گذارند. بلیطهایی كه شما برای سینماها و تئاترها می خرید، در حقیقت اجاره بهای زنهای كرایه ای را می پردازید. ببینید در آنجا زن بدبخت برای اینكه پولی بگیرد تن به چه كارهایی می دهد. مدتها تحت نظر متخصصان كارآزموده و شریف! باید رموز تحریكات جنسی را بیاموزد، بدن و روح و شخصیت خود را در اختیار یك مؤسسه ی پول درآوری قرار دهد برای اینكه مشتریان بیشتری برای آن مؤسسه پیدا كند.

سری به كاباره ها و هتلها بزنید، ببینید زن چه شرافتی به دست آورده است و برای اینكه مزد ناچیزی بگیرد و جیب فلان پولدار را پرتر كند چگونه باید همه ی حیثیت و شرافت خود را در اختیار مهمانان قرار دهد.

زن كرایه ای آن مانكنها هستند كه اجیر و مزدور فروشندگیهای بزرگ می شوند و شرف و عزت خود را وسیله ی پیشرفت و توسعه ی حرص و آز آنها قرار می دهند.

زن كرایه ای آن زنی است كه برای جلب مشتری برای یك مؤسسه ی اقتصادی، با هزاران اطوار- كه اغلب آنها تصنعی و به خاطر انجام وظیفه ی مزدوری است- روی صفحه ی تلویزیون ظاهر می شود و به نفع یك كالای تجارتی تبلیغ می كند.

كیست كه نداند امروز در مغرب زمین، زیبایی زن، جاذبه ی جنسی زن، آواز زن،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 71
هنر و ابتكار زن، روح و بدن زن و بالأخره شخصیت زن وسیله ی حقیر و ناچیزی در خدمت سرمایه داری اروپا و امریكاست؟ و متأسفانه شما- دانسته یا ندانسته- زن شریف و نجیب ایرانی را به سوی اینچنین اسارتی می كشانید. من نمی دانم چرا اگر زنی با شرایط آزاد با یك مرد به طور موقت ازدواج كند زن كرایه ای محسوب می شود، اما اگر زنی در یك عروسی یا شب نشینی در مقابل چشمان حریص هزار مرد و برای ارضاء تمایلات جنسی آنها حنجره ی خود را پاره كند و هزار و یك نوع معلق بزند تا مزد معینی دریافت دارد زن كرایه ای محسوب نمی شود.

آیا اسلام كه جلو مردان را از این گونه بهره برداری ها از زن گرفته است و خود زن را به این اسارت آگاه و او را از تن دادن به آن و ارتزاق از آن منع كرده است، مقام زن را پایین آورده است یا اروپای نیمه ی دوم قرن بیستم؟ .

اگر روزی زن به درستی آگاه و بیدار شود و دامهایی كه مرد قرن بیستم در سر راه او گذاشته و مخفی كرده بشناسد، علیه تمام این فریبها قیام خواهد كرد و آن وقت تصدیق خواهد كرد یگانه پناهگاه و حامی جدی و راستگوی او قرآن است، و البته چنین روزی دور نیست.

مجله ی زن روز در شماره ی 87 صفحه ی 8 رپرتاژی از زنی به نام مرضیه و مردی به نام رضا تحت عنوان «زن كرایه ای» تهیه كرده است و بدبختی زن بیچاره ای را شرح داده است.

این داستان طبق اظهارات رضا از خواستگاری زن آغاز شده، یعنی برای اولین بار از فرمول «چهل پیشنهاد» پیروی شده است و زن به خواستگاری مرد رفته است.

بدیهی است داستانی كه از خواستگاری زن از مرد آغاز گردد، پایانی بهتر از آن نمی تواند داشته باشد.

اما طبق اظهارات مرضیه مردی هوسران و قسیّ القلب، زنی را به عنوان اینكه می خواهد او را زوجه ی دائم خود قرار دهد و از او و فرزندان او حمایت و سرپرستی كند اغفال كرده و بدون آنكه زن بدبخت خواسته باشد، او را به نام اینكه صیغه كرده است مورد كامجویی و سپس بی اعتنایی قرار داده است.

اگر این اظهارات صحیح باشد، عقدی است باطل. مردی قسی، زنی بی خبر و بی اطلاع از قانون شرعی و عرفی را مورد تجاوز قرار داده و باید مجازات شود.

قبل از اینكه امثال رضاها مجازات شوند، باید تربیت شوند و قبل از آن كه رضاها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 72
مجازات یا تربیت شوند باید مرضیه ها آگاهانیده شوند.

جنایتی كه از قساوت مردی و بی خبری و غفلت زنی سرچشمه گرفته است، چه ربطی به قانون دارد كه مجله ی زن روز قیافه ی حق به جانب به رضا می دهد و بعد نیز تیغ خود را متوجه قانون می كند؟ آیا اگر قانون ازدواج موقت نمی بود، رضای قسیّ القلب مرضیه ی غافل و بی خبر را آرام می گذاشت؟ .

چرا از زیر بار تربیت و آگاهانیدن زن و مرد شانه خالی می كنید، حقوق و وظایف شرعی زن و مرد را كتمان می كنید و زنان بیچاره را اغفال كرده یگانه قانون حامی و راستگوی زن را دشمن او معرفی می كنید و با دست خود او می خواهید یگانه پناهگاه او را بكوبید؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است