در
کتابخانه
بازدید : 747539تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
مقدمه
Expand پیشگفتارپیشگفتار
Expand بخش اول: خواستگاری و نامزدی بخش اول: خواستگاری و نامزدی
Expand بخش دوم: ازدواج موقت بخش دوم: ازدواج موقت
Expand بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی بخش سوم: زن و استقلال اجتماعی
Expand بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی بخش چهارم: اسلام و تجدد زندگی
Expand بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن بخش پنجم: مقام انسانی زن از نظر قرآن
Expand بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی بخش ششم: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی
Collapse بخش هفتم: تفاوتهای زن و مردبخش هفتم: تفاوتهای زن و مرد
Expand بخش هشتم: مهر و نفقه بخش هشتم: مهر و نفقه
Expand بخش نهم: مسأله ی ارث بخش نهم: مسأله ی ارث
Expand بخش دهم: حق طلاق بخش دهم: حق طلاق
Expand بخش یازدهم: تعدد زوجات بخش یازدهم: تعدد زوجات
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این مسأله یك مسأله ی تازه كه در قرن ما مطرح شده باشد نیست؛ حداقل دوهزاروچهارصد سال سابقه دارد، زیرا این مسأله به همین صورت در كتاب جمهوریت افلاطون مطرح است.

افلاطون با كمال صراحت مدعی است كه زنان و مردان دارای استعدادهای مشابهی هستند و زنان می توانند همان وظایفی را عهده دار شوند كه مردان عهده دار می شوند و از همان حقوقی بهره مند گردند كه مردان بهره مند می گردند.

هسته ی تمام افكار جدیدی كه در قرن بیستم در مورد زن پیدا شده و حتی آن قسمت از افكار كه از نظر مردم قرن بیستم نیز افراطی و غیر قابل قبول به نظر می رسد، در افكار افلاطون پیدا می شود و به همین جهت موجب اعجاب ناظران نسبت به این مرد- كه پدر فلسفه نامیده می شود- گردیده است. افلاطون در رساله ی جمهوریت كتاب پنجم، حتی در باره ی اشتراكیت زن و فرزند، در باره ی اصلاح نژاد و بهبود نسل و محروم كردن بعضی از زنان و مردان از تناسل و اختصاص دادن تناسل به افرادی كه از خصایص عالیتری برخوردارند، در باره ی تربیت فرزندان در خارج از محیط خانواده، در باره ی اختصاص دادن تناسل به سنین معینی از عمر زن و مرد كه سنین قوّت و جوشش نیروی حیاتی آنها به شمار می رود بحث كرده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج19، ص: 176
افلاطون معتقد است همان طوری كه به مردان تعلیمات جنگی داده می شود به زنان نیز باید داده شود، همان طوری كه مردان در مسابقات ورزشی شركت می كنند زنان نیز باید شركت كنند.

اما دو نكته در گفته ی افلاطون هست: یكی اینكه اعتراف می كند كه زنان از مردان چه در نیروهای جسمی، چه در نیروهای روحی و دماغی ناتوان ترند؛ یعنی تفاوت زن و مرد را از نظر «كمّی» اعتراف دارد، هرچند مخالف تفاوت كیفی آنها از لحاظ استعدادهاست. افلاطون معتقد است استعدادهایی كه در مردان و زنان وجود دارد مثل یكدیگر است؛ چیزی كه هست زنان در هر رشته ای از رشته ها از مردان ناتوان ترند و این جهت سبب نمی شود كه هر یك از زن و مرد به كاری غیر از كار دیگری اختصاص داشته باشند.

افلاطون روی همین جهت كه زن را از مرد ضعیفتر می داند، خدا را شكر می كند كه مرد آفریده شده نه زن. می گوید: «خدا را شكر می كنم كه یونانی زاییده شدم نه غیر یونانی، آزاد به دنیا آمدم نه برده، مرد آفریده شدم نه زن» .

دیگر اینكه افلاطون آنچه در موضوع بهبود نسل، پرورش متساوی استعدادهای زن و مرد، اشتراكیت زن و فرزند و غیره گفته، همه مربوط است به طبقه ی حاكمه، یعنی فیلسوفان حاكم و حاكمان فیلسوف كه وی آنها را منحصراً شایسته ی حكومت می داند.

چنانكه می دانیم افلاطون در روش سیاسی مخالف دموكراسی و طرفدار اریستوكراسی است. آنچه افلاطون در زمینه های بالا گفته مربوط است به طبقه ی اریستوكرات، و در غیر طبقه ی اریستوكرات طور دیگری نظر می دهد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است