تقسیم دیگر این است كه واجب بر دو قسم است: نفسی و مقدِّمی. واجب نفسی
آن است كه فی نفسه مورد توجه شارع است، مطلوب بودنش به خاطر خودش است
نه به خاطر یك واجب دیگر.
مثلاً نجات دادن یك انسان مشرف به هلاكت واجب است ولی این واجب مقدمه
واجب دیگری نیست. اما كوششهای مقدماتی برای نجات او از قبیل اینكه فرض
شود انسانی در چاهی افتاده است و باید طناب و سایر وسائل فراهم شود تا از چاه
بیرون آورده شود، تهیه وسائل واجب است اما به عنوان مقدمه یك واجب دیگر.
یا مثلاً اعمال حج واجب است به وجوب نفسی، ولی تهیه گذرنامه و بلیط و سایر
وسائل مقدماتی واجب است به وجوب مقدِّمی. نماز واجب است به وجوب نفسی،
اما وضو و یا غسل در وقت نماز برای نماز واجب است به وجوب مقدِّمی.