در
کتابخانه
بازدید : 298964تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مسئله ی ربا و بانك (1) مسئله ی ربا و بانك (1)
Expand مسئله ی ربا و بانك (2) مسئله ی ربا و بانك (2)
Collapse مسئله ی ربا و بانك (3) مسئله ی ربا و بانك (3)
Expand مسئله ی ربا و بانك (4) مسئله ی ربا و بانك (4)
Expand مسئله ی بیمه مسئله ی بیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آقای بهشتی همه ی بیاناتشان متكی بر این مطلب بود كه اساساً سرمایه از آن جهت كه سرمایه است نمی تواند سود داشته باشد؛ یعنی سود و ارزش فقط و فقط مربوط به كار است و بس، سرمایه به هیچ شكل نمی تواند تولید سود كند. بنابراین ربا هم كه سود سرمایه است غیر طبیعی است. آنوقت ایشان در مقام توجیه آن مواردی بودند كه از نظر اسلام ظاهر امر این است كه سرمایه است كه تولید منفعت می كند. اول وارد مسئله بیع شدند. خوب در بیع هم سود هست. آقای مهندس بازرگان بیانشان این طور بود: اسلام با سود مخالف نیست و قرآن می گوید: أَحَلَّ اَللّهُ اَلْبَیْعَ وَ حَرَّمَ اَلرِّبا. آن طور سود را ببرید، این طور سود را نبرید. دیگر بیش از این توضیح نمی دهد. اما ایشان (آقای دكتر بهشتی) می گفتند: «اساساً سود مال كار است و بس، و حقیقت بیع عبارت است از نوعی كار كه آن كار عبارت است از تصدی توزیع زیرا تولیدكننده همیشه نمی تواند خودش موزّع هم باشد. ناچار ضرورت دارد افراد دیگری واسطه باشند میان تولید كننده و مصرف كننده، كه اینها موزّع هستند. بیع كه اسلام آن را تجویز كرده، در واقع نوعی فعالیت مفید اقتصادی است كه شارع آن را مجاز دانسته است. ولی ربا كه كار نیست، سود سرمایه است و سرمایه نمی تواند سود داشته باشد. » .

همچنین ایشان می خواستند مسئله اجاره را- گو اینكه بیان وسیعی در این باره نداشتند- روی همان اساس استهلاك سرمایه توجیه بكنند، به این ترتیب كه گفتند:

«اینكه صاحب ملك مال الاجاره می گیرد نه این است كه خانه از آن جهت كه خانه است و سرمایه است سودی دارد، بلكه از آن جهت است كه خود خانه كه سرمایه است یك كار تجسم یافته است. یك وقت كار را انسان یكجا به دیگری منتقل می كند. این می شود بیع. یك وقت هم انسان كار را تدریجاً منتقل می كند، چون این كار به تدریج مستهلك می شود و از بین می رود. وقتی كه انسان كار را تدریجاً به دیگری منتقل می كند اسمش می شود اجاره. وقتی كه من خانه ای را به شما اجاره
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 310
می دهم (این خانه عمرش مثلاً پنجاه سال است) در واقع قیمت خانه كه صدهزار تومان است روی این پنجاه سال تقسیم می گردد، می شود سالی دوهزارتومان. در واقع وقتی كه من این خانه را برای مدت یك سال به شما اجاره می دهم، یك پنجاهم آن را به شما فروخته ام. و خود اجاره نوعی فروختن است، فروختن محصول كار به دیگری. » .

مضاربه را هم ایشان از همین راه می خواستند توجیه كنند. و بنابراین از نظر ایشان فلسفه ی حرمت ربا این است كه سرمایه به طور كلی سود ندارد.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است