در
کتابخانه
بازدید : 298975تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مسئله ی ربا و بانك (1) مسئله ی ربا و بانك (1)
Expand مسئله ی ربا و بانك (2) مسئله ی ربا و بانك (2)
Collapse مسئله ی ربا و بانك (3) مسئله ی ربا و بانك (3)
Expand مسئله ی ربا و بانك (4) مسئله ی ربا و بانك (4)
Expand مسئله ی بیمه مسئله ی بیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
باقی می ماند وامی كه ایشان نام آن را وام بستانكاران گذاشته اند و راه حل آن را این طور بیان كردند كه یك صندوق تعاونی وام به وجود بیاید و شركایی داشته باشد كه پولهای اضافی خود را به عنوان وام به این صندوق بدهند و به نسبت معینی حق داشته باشند وام بگیرند و ضمناً بهره ای نیز با نرخ عادی منظور شود. بعد صاحبان سرمایه به هیئت مدیره وكالت بدهند كه سود حاصله را در پایان سال متناسب با بهره های پرداختی تقسیم كند. در این صورت عملاً وام گیرنده ها فقط در حدود هزینه ی بانك بهره داده اند و هیچ كس از دیگری ربا نگرفته است.

این راه حل گویا مانعی ندارد، البته به شرط اینكه- همان طور كه آقای بهشتی اضافه كردند- همه توجه داشته باشند كه این ربا، ربای صوری است نه ربای واقعی؛ یعنی شكل قضیه به صورت رباست نه اینكه واقعاً ربا باشد.

ولی مطلبی به صورت سؤال به نظرم رسید و آن اینكه آیا وام بستانكاران را می توان واقعاً جزء ضرورتها به شمار آورد یا نه؟ این وام معمولاً وام تجار است.

اصلاً آیا این كار در عالم بازرگانی یك كار صحیح و سالمی است كه تاجر مرتب جنس بخرد، آن را نسیه بفروشد، بعد سفته هایش را نزول كند، دوباره جنس بخرد، باز نسیه گرانتر از نقد بفروشد و همین طور این كار ادامه داشته باشد؟ اصلاً خود این كار غیر طبیعی است. در این جهت باید نظر آقای بهشتی را تأیید كرد كه فلسفه ی وجود تاجر این است كه تاجر موزّع است. توزیع اگر به شكل سالم صورت بگیرد، قیمتها هم زیاد گران نمی شود. ولی وقتی كه تاجر به جای اینكه كارش توزیع یعنی وساطت باشد، با تجار دیگر معامله كند و معاملات در میان خودشان انجام شود- در بازار اغلب، معاملات در میان خود بازرگانان می چرخد نه اینكه اینها رابط و واسطه باشند میان تولیدكننده و مصرف كننده- اثر این كار، گران شدن قیمت است به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 327
چندین برابر و به زیان مصرف كننده. كسی كه به صورت یك بستانكار احتیاج به وام بانكی دارد، این وام را برای چه می خواهد؟ برای اینكه این معاملات بیهوده را كه زیانش متوجه مصرف كننده است زیاد كند. فعالیت اقتصادی در بازار زیاد است ولی اكثرش به نفع خود سرمایه دارهاست كه با یكدیگر معامله می كنند. نتیجه اش این است كه یك فرشی كه مثلاً در كاشان تهیه می شود و برای تولیدكننده ی اصلی- كه آن كارگر و صاحب مواد اولیه ی آن است- شاید متری 50 تومان هم درآمد نداشته باشد، در اثر اینكه آن سرمایه داری كه كارخانه ی قالی بافی را تولید كرده مقداری بر قیمت آن می افزاید و مقدار بیشتری در اثر گردش در بازار بر قیمت آن افزوده می شود، به قیمت مثلاً متری هزارتومان به دست مصرف كننده می رسد. باید حساب كرد كه وام بستانكاران كه فقط مورد احتیاج بازرگانان است نه مورد احتیاج كسانی كه طرح كشاورزی یا صنعتی دارند، آیا یك امر ضروری هست كه بعد ما دنبال راه حلش برویم یا نه؟ به نظر من این وام یك امر چندان ضروری نیست. كسی كه جنسش را نسیه فروخته، سودش را بعد می برد. چه لزومی دارد كه حتماً یك معامله ی بیهوده هم ایجاد كند؟ ! .

عرایض من در اینجا پایان پذیرفت.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است