در
کتابخانه
بازدید : 298968تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand مسئله ی ربا و بانك (1) مسئله ی ربا و بانك (1)
Expand مسئله ی ربا و بانك (2) مسئله ی ربا و بانك (2)
Expand مسئله ی ربا و بانك (3) مسئله ی ربا و بانك (3)
Expand مسئله ی ربا و بانك (4) مسئله ی ربا و بانك (4)
Collapse مسئله ی بیمه مسئله ی بیمه
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
سؤال: مسئله عقد نكاح كه گفتید یك حالت مستثنی از سایر معاملات است، یك نوع تمتع و بهره گیری از زن است. شاید در اینجا نیز اجازه ای نظیر اجازه ای كه صاحب یك زمین برای ساختن بنا یا كاشتن بذر و درخت در آن زمین دارد، وجود داشته باشد. مادامی كه زنی در عقد یك
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 359
مرد است فقط آن مرد حق تمتع دارد و اگر عقد فسخ شود، طبق مقررات خاصی حق تمتع دارد. بنابراین در اینجا چیزی مبادله می شود.

جواب: راجع به عقد نكاح، من آن مطلب را از جنبه ی ماهیت فقهی اش عرض كردم كه در هر معامله ای كه دو طرف دارد: عوض و معوّض، اگر یك طرف ذكر نشود معامله باطل است. اگر كسی چیزی را بفروشد ولی ذكر ثمن نكند، اصلاً بیع باطل است. ولی در باب عقد نكاح اگر زن و شوهری بدون مهر عقد بكنند عقد درست است، منتها بعد مرد باید مهرالمثل بدهد. این مسئله را طرح می كنند كه چرا در عقد نكاح اگر ذكر مهر نشود عقد درست است؟ می گویند برای اینكه طرفین زن و شوهر هستند، نه اینكه طرفین تمتع مرد است و پولی كه در عوض می دهد. البته تمتع هم طرفینی است. و بعلاوه اگر به خود صیغه ی ازدواج توجه كنید، می بینید [با صیغه های دیگر] فرق می كند.

مثلاً در بیع، شما می گویید: بِعْتُ هذا بِهذا. «هذا» ی اول حتماً باید مبیع باشد و «هذا» ی دوم ارزش است. در اجاره هم همین طور است. ولی در باب نكاح، شما می گویید: زَوَّجْتُ و لازم نیست بگویید: زَوَّجْتُ الْمَرْأةَ بِهذَا الرَّجُلِ. می بینید هر دو گونه اش را می خوانند؛ هم می خوانند: زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتی مُوَكِّلَكَ و هم می خوانند:

زَوَّجْتُ مُوَكِّلَكَ مُوَكِّلَتی؛ یعنی هم می گویند من این مرد را به این زن تزویج كردم، و هم می گویند من این زن را به این مرد تزویج كردم. یعنی این طور نیست كه در متن صیغه، زن شكل كالا را داشته باشد و مهری كه مرد می دهد شكل ثمن را.

سؤال: در بیمه ی شخص ثالث كه اكنون در مورد اتومبیلها از طرف دولت معمول شده، افراد را وادار می كنند كه حتماً اتومبیلشان را بیمه كنند. آیا اگر اتفاقی افتاد می توان پول گرفت با توجه به اینكه شخص این معامله را به اجبار انجام داده؟ .

جواب: اینكه گفتید بیمه ی شخص ثالث اجباری است، مسئله خوبی است. راجع به بیمه ی مسؤولیت كه در چه حدودی این كارها واقعاً ایجاد مسؤولیت می كند آنجا كه تقصیر نباشد و خطر باشد، من در ذهنم بود كه مستقلاً بحث بكنیم. البته در كتب فقه مثالهایی نظیر این مسئله مطرح است. مثلاً این مسئله مطرح است كه شخصی در خانه ی خود سگ نگاه می دارد. این سگ می آید پای كسی را گاز می گیرد. ممكن است آن شخص تقصیر هم نكرده باشد ولی طبیعت سگ نگاه داشتن این است كه یك وقت هم زنجیرش را پاره می كند و كسی را می گیرد. آیا در اینجا صاحب سگ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 360
مسئول است یا مسئول نیست؟ در اینجا فقها مسئله تسبیب و مباشرت را طرح می كنند، می گویند در باب ضمان یك وقت انسان ضامن چیزی است كه بالمباشره مرتكب شده و یك وقت ضامن چیزی است كه بالتسبیب مرتكب شده یعنی در قضیه سببیت دارد. آنوقت راجع به سببیت بحثهایی دارند كه من باید با حضور ذهن بیشتری بحث بكنم، ببینیم كه بیمه ی مسؤولیت تا چه حدود با موازینی كه فقها گفته اند تطبیق داده می شود.

مسئله اجباری بودن بیمه ی شخص ثالث كه كسی دلش نمی خواهد بیمه كند ولی دولت مجبور می كند، مسئله علیحده است و به ماهیت بیمه مربوط نیست. در ازدواج اجباری هم این مسئله هست، مسئله اجبار است.

سؤال: بسیاری از مؤسسات فنی، تأسیسات یك ساختمان را برای مدت یك سال گارانتی می كنند. می گویند ما در سال فلان مبلغ می گیریم، هر عیبی در تأسیسات شما پیدا شد آن را رفع می كنیم. ممكن است در تمام سال هیچ عیبی بروز نكند و ممكن است بیش از آنچه آن مؤسسه دریافت كرده، برایش خرج ایجاد شود. یا بعضی از مؤسسات مشاور حقوقی با شركتها قرارداد می بندند كه ما در سال وكالت تمام دعواهای شما را می پذیریم و در مقابل فلان مبلغ می گیریم. هیچ معامله ای هم صورت نمی گیرد. آیا اینها همان بیمه است؟ .

جواب: اولی عین بیمه است اما آنچه كه راجع به وكیل دادگستری گفتید، در باب اجیر گرفتن است. انسان وقتی كه كسی را اجیر می كند معنایش این نیست كه تمام وقت از او استفاده كند، بلكه ممكن است كسی را اجیر كند برای اینكه اگر كاری برایش پیش آمد آن كار را انجام دهد. مثلاً اگر شما كلفتی در خانه داشته باشید ماهانه پولی به او می دهید برای اینكه هر وقت كار داشتید به او مراجعه كنید. ممكن است یك ماه هم با او كار نداشته باشید. این داخل در باب اجاره می شود.

- در این صورت وقت او را می گیریم.

نه، ممكن است شما او را به این صورت استخدام كنید كه ما هر وقت كار داشتیم می آییم سراغت.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج20، ص: 361
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است