كار، گذشته از این كه زداینده غم و صیقل دهنده روح است كانون لذت و بهجت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 426
است و به دل شادی می دهد، خصوصا اگر جنبه هنر و صنعت و خلاقیت و فنّانیت و
ابتكار داشته باشد. انسان به اثر فنی و علمی خود- مثلا تألیفات و آثار معاشی و
صنایع- همواره عشق می ورزد و از دیدن آن لذت می برد، همان گونه كه از دیدن
فرزند خود لذت می برد.
كار، هم اثر مادی دارد و هم اثر معنوی؛ هم مایه معیشت آدمی است و هم
تهذیب كننده اخلاق و هم معلم و آموزگار و هم زداینده غم و هم كانون لذت و
سعادت و هم بخشنده سلامت و صحت.
چو مرد باشد پر كار و بخت باشد یار
زخاك تیره نماید به خلق زرّ عیار
فلك به چشم بزرگی كند نگاه در آنك
بهانه هیچ نیارد ز بهر خُردی كار
بزرگ باش و مشو تنگدل ز خُردی كار
كه سال تا سال آرد گلی زمانه ز خار
بزرگ حصنی دان دولت و درش محكم
به عون كوشش بردَرْش مرد یابد بار
ز هر كه آید كاری در او پدید بود
چنان كز آینه پیدا بود تورا دیدار
شراب و خواب و رَباب و كباب و برّه و نان
هزار كاخ فزون، كرد با زمین هموار
به داد كوش و به شب خُسب ایمن از همه بد
كه مرد بیداد از بیم بد بود بیدار
در باب كار در چهار مرحله باید بحث كرد:
1. تقدس كار از نظر اسلام (برعكس آنچه فرض می شود كه تقدس در توفیق
بیكاری است) .
2. زیانهای بیكاری و بدتر از آن بیكارگی و اخطار به پدر و مادرانی كه
فرزندان خود را بیكار یا بیكاره بار می آورند.
3. كلیات در باب كار از قبیل لزوم استعدادیابی در انتخاب كار و لزوم فنی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 427
بودن كار و لزوم نبوغ در هنر و لزوم پرهیز از كثرت مشاغل كه فرصت فكر و فراغت
را می گیرد.
4. آثار و فواید كار.
بیكاری اندیشه ها و احساسات را از نظم خارج و هرزه و ولگرد می كند، یعنی
نوعی بیماری روانی ایجاد می كند زیرا بیماری روانی عبارت است از اختلالی در
احساسات یا ادراكات.
[یكی از فواید كار] حفظ آبرو و حیثیت اجتماعی و مورد حقارت واقع نشدن
[است. ] یعنی كار همان طوری كه از نظر خود شخصْ احترام ذات می دهد، از نظر
اجتماع نیز احترام می دهد. اگر انسان احترام ذات را از دست داد به فساد اخلاق
كشیده می شود (
مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ)
[1]و چون به واسطه عدم احترام
اجتماعی، شخصیت اجتماعی را از دست داده، مانعی برای فساد و گناه نمی بیند.
ضعفای بیكارها غیبت و سخن چینی می كنند، اقویای آنها آدم كشی و بی ناموسی،
ضعفا مردارخوار می شوند و اقویا شكارچی.
كار مانند موعظه، صفای روح و خشوع قلب می دهد. كار برای بدن
سلامت بخش و ورزش و نشاط آور است، برای خیالْ تمركز دهنده و مانع بروز
وساوس است، برای فكر و عقلْ معلم و انتظام دهنده و آشناكننده به رابطه علت و
معلول است، از جمله تعلیماتش ایجاد ایمان و اعتقاد به خود است و سبب كشف
خود به وسیله خود می شود، برای دلْ رافع اندوه و مفید لذت و نرمی بخش و خشوع
دهنده است، از لحاظ شخصیتْ حس احترام به ذات را ارضاء می كند و از نظر
اجتماعی حیثیت و آبرو می دهد و مانع ورشكستگی روحی و اجتماعی و در نتیجه
مانع بروز گناهان ناشی از باختن شخصیت است.
پس خلاصه مطلب این كه انسان موجودی چند كانونی است و كار بر روی همه
آن كانونها اثر می گذارد و همه را پرورش می دهد: كانون تن، كانون خیال، كانون
عقل، كانون دل. در كانون تن نیروهای جسمی را ورزش و پرورش می دهد، در
كانون خیال جلو بازی خیال را می گیرد و آن را متمركز می كند (پرورش خیال بر
خلاف پرورش عقل، در تمركز است) ، عقل را منطقی می كند و اوهامی از قبیل «هیچ
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 428
چیز شرط هیچ چیز نیست» [را از آن ] دور می سازد و به نظام اسباب و مسبّبات
مؤمن می كند. درسی كه به عقل می دهد این است كه سنت الهی، قطعی و لایتغیّر
است، و بعلاوه سبب كشف انسان برای خودش می شود كه خودش خودش را كشف
می كند و به خود مؤمن می شود و استعدادهای نهفته را باز می یابد، و بعلاوه كار
نوعی تجربه است و یا تجربه نوعی كار است كه خودْ مادر علوم است. و از نظر دل،
اولا رقّت و خشوع می دهد، ثانیا اندوه ها را دور می سازد و ثالثا اگر مقرون به
خلاقیت و هنر و فنّانیت باشد بهجت و لذت می آفریند، و بعلاوه احساسات
اجتماعی را ارضاء می كند و احساس حقارت را از بین می برد و بعلاوه بیماریهای
روانی را معالجه می كند.
انسان باید كاری كند كه به كار، تنها از نظر منافعش علاقه مند نباشد، از جنبه
ایجاد شاهكار علاقه مند باشد. متأسفانه شاهكار در میان ما مفهوم زشتی پیدا كرده
است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 429
[1] - . تحف العقول، ص 512، حدیث 14 از امام هادی علیه السلام.