خُذِ اَلْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ اَلْجاهِلِینَ [1].
قبلاً عرض كردیم كه پاره ای از افعال انسانی «اخلاقی» نامیده می شود در مقابل
افعال عادی و طبیعی. این سؤال پیش می آید كه اخلاق و معنی اخلاقی بودن یك
فعل چیست؟ چگونه است كه یك كار انسان، اخلاقی نامیده می شود؟ و عرض
كردیم كه اگرچه ابتدا به نظر می رسد كه این سؤال، سؤال خیلی ساده ای است و
جواب آسانی دارد ولی وقتی كه عمیقا وارد این مطلب می شویم می بینیم جواب این
سؤال كه راز اخلاقی بودن چیست به این سادگیها نیست، بلكه از مشكلترین مسائل
فكری و پیچیده ترین مسائل فلسفی بشر است و از چند هزار سال پیش تا امروز
هنوز فلاسفه جهان توافق نظری روی آن پیدا نكرده اند. ما بجای اینكه اول ملاكهای
اخلاقی بودن را در مكتبهای اخلاقی بیان بكنیم و مثلاً بگوییم افلاطون درباره ملاك
اخلاقی بودن چه گفته است، ارسطو چه گفته است، اپیكور چه گفته است، غزالی چه
گفته است، در دنیای جدید فلاسفه اروپا هركدام چه گفته اند، بجای اینها اول موارد
ساده بسیار روشنش را ذكر می كنیم بعد به تفسیر می پردازیم، زیرا قبل از آنكه موارد
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 469
فعل اخلاقی روشن بشود تفسیر كردن چندان صواب نیست. قبلاً از موارد مسلّم فعل
اخلاقی مثالهایی از ایثار یعنی غیر را بر خود مقدم داشتن، زحمت خود و آسایش
دیگران را طلبیدن، در قالب تاریخچه هایی از خارج و داخل دنیای اسلام، و
مثالهایی هم از یك مورد دیگر اخلاقیات یعنی همدردی با دردمندان ذكر كردیم.
اكنون باز می خواهیم به مثالهای دیگری در این مورد بپردازیم. همه برای این است
كه می خواهیم موضوع كاملاً روشن بشود. و قبل از ذكر مثالها، برای اینكه شما به
اهمیت این موضوع پی ببرید، لازم است مطلبی را عرض كنم.