ثالثا محبت انسان احتیاج به تفسیر دارد. غالبا آن را غیردوستی تفسیر كرده اند، و
آنها كه كمی بالاتر رفته اند گفته اند [انسان دوستی
[1]] . اولاً ایراد وارد است كه چرا
انسان دوستی؟ خوب بگوییم جاندار دوستی. واقعا اگر انسان نسبت به یك حیوان
عاطفه به خرج بدهد (مثل داستان آن شخصی كه در حدیث است سگ تشنه ای را
سیراب كرد، خُفّ خودش را- كفش خودش را- در چاه فرستاد و به زحمت آب
آورد و سگ را سیراب كرد) این كار، اخلاق نیست چون انسان دوستی نیست؟ آیا
انسان فقط باید انسانها را دوست داشته باشد و جاندارهای دیگر را نباید دوست
داشته باشد؟ بلكه همه چیز را باید دوست داشته باشد. به قول سعدی:
به جهان خرّم از آنم كه جهان خرّم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
به ارادت بخورم زهر كه شاهد ساقی است
به جلادت بكشم درد كه درمان هم از اوست
چرا فقط بگوییم انسان دوستی؟ لااقل بگوییم جاندار دوستی. تازه انسان دوستی
احتیاج به تفسیر دارد. همین جاهاست كه اگر اندكی افراط بشود، به نام
انسان دوستی «انسان دشمنی» صورت می گیرد، چطور؟
مقصود از انسان چیست؟ آیا انسان یعنی همین حیوان یك سر و دو گوش؟
هرجا كه ما این حیوان یك سر و دو گوش را دیدیم بگوییم انسان است و از نسل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 491
آدم ابوالبشر؟ و هرچه از نسل آدم ابوالبشر است ما باید او را دوست داشته باشیم،
می خواهد لومومبا باشد یا موسی چومبه، چون هر دو در این جهت یكسانند؟ یا
مقصود از انسان نه هر انسانی است، نه انسان بالقوّه و نه انسانِ ضد انسان، بلكه
انسانِ دارای انسانیت است، و انسان دوستی به خاطر انسانیت دوستی یعنی به
خاطر دوستی ارزشهای انسانی است. هر انسانی به هر اندازه كه واجد ارزشهای
انسانی است لایق دوستی است و به هر اندازه كه از انسانیت خلع شده، ولو به ظاهر
مانند انسانهای دیگر است [لایق دشمنی است. از نظر ظاهر] چنگیز و یزید بن
معاویه و حجّاج بن یوسف هم انسانند ولی انسانهایی كه چیزی كه در آنها وجود
ندارد ارزشهای انسانی است، انسانهایی ضد انسان. پس انسان دوستی احتیاج به
تفسیر دارد. انسان دوستی یعنی هر انسانی به هر نسبت كه از ارزشهای انسانی
بهره مند است شایسته دوستی است، و انسانی هم كه بالفعل از ارزشهای انسانی
بهره مند نیست باز لایق دوستی است برای رساندن او به ارزشهای انسانی. یك
انسان كامل، یك انسان فاقد ارزشهای انسانی را هم دوست دارد ولی نه اینكه چون
دوستش دارد فقط می خواهد شكمش را سیر كند؛ دوست دارد كه او را نجات بدهد
و برساند به ارزشهای انسانی. به این معناست كه پیغمبر اكرم رحمةٌ للعالَمین است،
برای همه مردم اعمّ از كافر و مؤمن رحمت است.
پس این یك معیار در باب اخلاقیات كه گفته شده است و دیدیم این معیار،
كامل نیست. صددرصد نفی نمی كنیم ولی معیار كاملی نیست. بخشی از حقیقت در
این معیار هست، نه تمام حقیقت.
[1] - . [افتادگی از نوار است. ]