در
کتابخانه
بازدید : 616034تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Expand 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
إِنَّ اَللّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی اَلْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ اَلْبَغْیِ یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ [1].
وعده دادیم كه در اطراف نظریه ای كه اخلاق را از مقوله زیبایی می داند بحث كنیم.

نكته كوچكی را در مقدمه عرایضم باید یادآوری كنم و آن اینكه ممكن است بعضی چنین خیال كنند كه دانستن این نظریه ها كه آیا اخلاق از مقوله عاطفه و محبت است؟ از مقوله علم و دانش است؟ از مقوله اراده است؟ از مقوله وجدان است؟ از مقوله زیبایی است؟ چه فایده ای از نظر عملی و از نظر تربیت اجتماع دارد؟ آنچه لازم و مفید است این است كه مردم عملاً متخلّق به اخلاق فاضله باشند، چه ما بدانیم كه اخلاق از چه مقوله ای است و چه ندانیم. اینها جز یك سلسله بحثهای علمی كه نتیجه عملی ندارد چیز دیگری نیست. پس فایده این بحثها چیست؟ نظیر حرف آن كسی كه از او سؤال كردند: قُرمه با «غین» است یا با «قاف» ؟ گفت: نه با غین است و نه با قاف، با گوشت است و روغن. حالا بحث اینكه اخلاق از چه مقوله ای است، ممكن است بعضی خیال كنند صرفا یك بحث نظری غیرعملی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 523
است. ولی این طور نیست. شناختن اینكه اخلاق از چه مقوله ای است و اینكه از یك مقوله است یا از چند مقوله، تأثیر فراوانی دارد در اینكه ما بدانیم اگر بخواهیم اخلاق را در جامعه تكمیل و تتمیم كنیم از كجا باید شروع كنیم، و اتفاقا چنین سرگشتگی ای وجود دارد. افرادی كه طرز تفكرشان همان طرز تفكر هندی و مسیحی است می گویند: اخلاق یعنی محبت داشتن، دشمن نداشتن، كدورت نداشتن؛ اگر می خواهید اخلاق در جامعه بیاورید، حس محبت را در جامعه زیاد كنید و كاری كنید كه كدورتها، نفرتها و دشمنیها از میان برود؛ دشمنی را در جامعه از میان ببرید و محبت را در دلها برقرار كنید، این اخلاق است.
ولی آن كسی كه اخلاق را از مقوله علم می داند مانند سقراط، حرفش چیز دیگر است. او می گوید: مردم را بیاموزانید، تعلیم كنید، دانا كنید؛ وقتی مردم دانا شدند، همان دانش برای آنها اخلاق است. طبق این عقیده، هر آدم فاسدالاخلاقی به آن دلیل فاسدالاخلاق است كه نادان است. منشأ فساد اخلاق، نادانی است. پس علم برقرار كنید كافی است: عَلِّموهُمْ وَ كَفی. تعلیم كنید كه تعلیم، تربیت هم هست.

تعلیم از تربیت، و تربیت از تعلیم جدا نیست. دیگر نمی گوید كدورتها را از میان ببرید، محبتها را زیاد كنید. می گوید: دانشها را زیاد كنید.
پس ما باید بدانیم كه برای تربیت جامعه، آیا باید دانش جامعه را افزایش بدهیم یا كوشش كنیم دشمنیها را از میان ببریم، از دانش كاری ساخته نیست؟
آن كه مانند ارسطو می گوید: از دانش به تنهایی كاری ساخته نیست، اراده را باید تقویت كرد، او راه دیگری را پیشنهاد می كند. آن كسی كه در اخلاق، تكیه اش روی وجدان فطری انسانی است می گوید: در درون هر انسانی یك منادی مقدس اخلاق هست كه انسان را به كارهای نیك فرمان می دهد و از كارهای زشت باز می دارد. این ندا كه راست بگو و دروغ نگو، این ندا كه امانت بورز و خیانت نكن، این ندا كه ایثار كن، این ندا كه انصاف داشته باش درباره خودت نسبت به دیگران، در درون هركسی هست؛ فقط وقتی كه نداها و غوغاهای دیگر بلند است، انسان ندای وجدان خودش را نمی شنود. مثلاً در این فضا كه الآن ما هستیم اگر یك نفر واعظ بخواهد كلمات خدا را برای ما بیان كند، چنانچه این جوّ، ساكت و ساكن باشد، ما حرف او را درست می فهمیم و می شنویم، اما همین قدر كه یك صدای دیگر مثل صدای بلندگوی دیگر یا صدای اتومبیلها هم بلند باشد و یا آن كه پهلوی ما
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 524
نشسته است حرف بزند دیگر نمی توانیم صدای او را بشنویم. برای اینكه یك ندا خوب شنیده بشود باید نداهای مخالف را خاموش كرد. در دیدن هم این جور است.

ما به این شرطْ خوب می بینیم كه گردی، غباری، دودی در كار نباشد، و الاّ هر مقدار هم چشم ما بینا باشد اگر گرد و غبار زیاد شد اشیاء را درست نمی بینیم. در واقع ما می بینیم ولی گرد و غبار نمی گذارد. برای اینكه ببینیم باید گرد و غبار را فرو بنشانیم. به قول سعدی:
حقیقت، سرایی است آراسته
هوا و هوس گرد برخاسته
نبینی كه هرجا كه برخاست گرد
نبیند نظر گرچه بیناست مرد
تو را تا دهن باشد از حرص، باز
نیاید به گوش دل از غیب، راز
پس آن كه می گوید اخلاق یعنی ندای وجدان، چنانچه از او بپرسیم: اگر ما بخواهیم جامعه را به سوی اخلاق سوق بدهیم چه باید بكنیم؟ می گوید: كاری بكنید كه فرد، ندای وجدانش را بشنود. چكار كنیم؟ سر و صداهای دیگر را كم كنید. آن ندا همیشه هست و خاموش شدنی نیست، سر و صداهای مخالف نمی گذارد به گوش شما برسد. می گوید: اخلاق یعنی ندای قلب خودت را بشنو.
آن كسی كه معتقد است اخلاق از مقوله زیبایی است، می گوید حس زیبایی را در بشر پرورش بدهید (به بیانی كه بعد توضیح خواهم داد) . بشر اگر زیبایی مكارم الاخلاق را، زیبایی اخلاق كریمه و بزرگوارانه را حس كند، مرتكب اعمال زشت نمی شود. علت اینكه افراد دروغ می گویند این است كه زیبایی راستی را درك نمی كنند. علت اینكه خیانت می كنند این است كه زیبایی امانت را درك نمی كنند. پس ذوق فرد را پرورش بدهید. ذوق مربوط به زیبایی است. كاری بكنید كه او تنها زیباییهای محسوس را زیبایی نداند، به زیباییهای معقول هم توجهی داشته باشد، پا در دایره زیباییهای معقول هم بگذارد.
آنها كه نظریه های دیگری دارند نیز هركدام برای تكمیل اخلاق در جامعه راهی را پیشنهاد می كنند.
پس این بحث صرفا یك بحث نظری و فلسفی كه هیچ اثر عملی نداشته باشد نیست، بحثی است كه فوق العاده اثر عملی دارد. و بعلاوه ما تا همه اینها را دقیقا و موشكافانه و مشروحا طرح نكنیم، درست نمی توانیم مكتب اخلاقی اسلام خودمان را بشناسیم، ببینیم اسلام ما اخلاق را روی چه پایه یا پایه هایی قرار داده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 525

[1] - . نحل/90
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است