در
کتابخانه
بازدید : 617885تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Collapse بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Expand 1اخلاق چیست؟ 1اخلاق چیست؟
Expand 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی 2فعل طبیعی و فعل اخلاقی
Expand 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی 3نظریه عاطفی و نظریه فلاسفه اسلامی
Expand 4نظریه وجدانی 4نظریه وجدانی
Expand 5نظریه زیبایی 5نظریه زیبایی
Expand 6نظریه پرستش 6نظریه پرستش
Expand 7اخلاق اسلامی 7اخلاق اسلامی
Collapse 8خود و ناخود8خود و ناخود
Expand 9خودشناسی 9خودشناسی
Expand 10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر10بحرانهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر
Expand بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این هم یك حرفی است كه به شعر شبیه تر است. اكنون فقط یك جهتش را برایتان عرض می كنم، اگر فرصت شد بعدا به تفصیل بحث می كنیم.
از اینها یك سؤال می كنیم: آیا آن چیزی كه میان افراد انسان دیوار می كشد و «من» ها را از یكدیگر جدا می كند، منحصر به مالكیت است؟ آیا تمام مواهب در زندگی منحصر به مواهبی است كه از ثروت ناشی می شود؟ یا در زندگی بشر مواهب دیگری هم هست؟ آیا واقعا افراد یك خانواده كه با یكدیگر زندگی می كنند، اگر فرض كنیم از نظر مالكیت هم اشتراك داشته باشند، دیگر من و ما از میان برادرها و خواهرها بكلی از بین می رود؟ یا باز چیزهای دیگری هست كه آنها هم من و ما ایجا د می كند؟ آیا در یك جامعه، حتی جامعه اشتراكی، همان طور كه مال و ثروت را بالاشتراك و بالتساوی تقسیم می كنند- كه نمی كنند، حرفش هست و عملاً
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 590
نمی كنند- اموری از قبیل جاه، مقام، پست، شهرت، محبوبیت و قدرت هم بالتساوی تقسیم می شود؟ آیا واقعا فلان كارگری كه در فلان كارخانه پولاد سازی كار می كند و فقط یك نان بخور و نمیری به او می دهند، همان قدرت را دارد كه مثلاً آقای برژنف دارد؟ و آیا برای بشر قدرت، اساس نیست؟ انسان ثروت را فدای قدرت می كند. زن چطور؟ آیا توانستند اشتراك در زن هم برقرار كنند؟ نه، می خواستند بكنند ولی دیدند چنین چیزی امكان ندارد. آیا او موهبت نیست؟ و هزاران موهبت دیگر. و بعلاوه ارزشهای اخلاقی انسان یك سلسله ارزشهاست كه با اشتراك جمعی جور در نمی آید. اشتراك جمعی حداكثر این است كه همه در ثروت با همدیگر برابر باشند. این چه ربطی دارد به اینكه انسانی مثلاً در جنگها خودش را فدای انسانهای دیگر بكند، یا اینكه در مقابل حقیقت، نسبت به انسانهای دیگر انصاف بدهد؟ درباره این مطلب هم ان شاءاللّه بعدا عرایضی عرض خواهم كرد.
پس، از نظر اسلامی مادر همه احساسهای اخلاقی انسان احساس كرامت و شرف و عزت و قدرت و عظمت در درون خود و در خود واقعی خویش است، آنهم عزت و شرف و كرامت و قدرت و عظمت واقعی، و خود واقعی انسان هماننَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی [1]است كه خدای متعال در قرآن بیان كرده است. انسانهای كامل اسلام از نظر اخلاق، یعنی انسانهایی كه خود را بهتر از دیگران شناخته اند، شرف و كرامت را در ذات خودشان بیشتر از دیگران احساس كرده اند.
قبلاً عرض كردم كه حماسه های امام حسین، همه در اطراف كرامت و عزت و شرافت و نفاست نفس دور می زند. امر به معروف و نهی از منكر او هم احساسی است از این گونه احساسها. می فرمود: اَلا تَرَوْنَ اَنَّ الْحَقَّ لایُعْمَلُ بِهِ وَ اَنَّ الْباطِلَ لایُتَناهی عَنْهُ لِیَرْغَبِ الْ- مُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّا [2]مردم! چشمهایتان نمی بیند؟ آیا نمی بینید نیكیها چگونه دارد مهجور و متروك می شود و به آنها عمل نمی شود؟ نمی بینید زشتیها چگونه رایج شده است؟ یك مؤمنِ اسلام، یك انسان شریف، مرگ را بر زندگی ای كه در آن همواره با چنین تابلوهای زشت مواجه باشد و از تابلوهای عالی انسانیت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 591
هرگز به چشمش نخورد ترجیح می دهد: لِیَرْغَبِ الْ- مُؤْمِنُ فی لِقاءِ اللّهِ مُحِقّا باید چنین باشد كه مؤمن در چنین شرایطی به لقاء پروردگار خودش رغبت كند، یعنی اصلاً از این دنیا بیزار بشود. یا تعبیر دیگر حضرت: اِنّی لا اَرَی الْ- مَوْتَ اِلاّ سَعادَةً وَ الْحَیاةَ مَعَ الظّالِمینَ اِلاّ بَرَما [3]. این چه احساسی است در انسان: زندگی با ستمكاران، زندگی ای كه بخواهد چشمم فقط به ستمكاران بیفتد و من با اینها همراه باشم و همراهی كنم، این زندگی برای من زندگی نیست، مرگ است، ملالت است. برای من سعادت این است كه در چنین شرایطی بمیرم. مردن برای من در چنین شرایطی سعادت است.
در روز عاشورا می آید بر درِ خیمه می ایستد، خطاب می كند به خواهر بزرگوارش: یا اُختاه! ایتینی بِوَلَدِیَ الرَّضیع طفل شیرخوار مرا بیاور، حَتّی اُوَدِّعَهُ [4]برای اینكه می خواهم با او هم وداع و خداحافظی كنم. با اینكه مادر این طفل در آنجا حیات دارد، ولی اباعبداللّه می خواهد ثابت كند كه قافله سالار بعد از من زینب است، لذا به خواهرش خطاب می كند. زینب می رود طفل شیرخوار اباعبداللّه را می آورد.

حسین به چهره این طفل نگاهی می كند. چند روز است كه مادرش [سیراب نبوده است ] و زن طبق معمول وقتی یك ناراحتی پیدا كند دیگر پستانش شیر نمی دهد، چه رسد به اینكه چند شبانه روز هم سیراب نبوده است. خود به خود در این طفل اباعبداللّه آثار گرسنگی و تشنگی پیداست. حسین كه كانون محبت است، این طفل را می گیرد برای اینكه ببوسد. دشمن به یكی از افراد عسكر خودش فرمان می دهد كه ببین چه هدف خوبی پیدا كردی، اگر بتوانی مهارت به خرج بدهی نشانه كنی.

می گوید: چه را نشانه كنم؟ می گوید: كودك را. همان طور كه طفل در دست اباعبداللّه است، یك وقت می بینند مثل مرغ سربریده دارد دست و پا می زند. ولی حسین، آن كوه وقار، كاری كه می كند این است كه مشتهایش را پر از خون می كند و به طرف آسمان می پاشد: هَوْنٌ عَلَیَّ اَ نَّهُ بِعَیْنِ اللّهِ در راه رضای حق است و چشم حق دارد می بیند، دیگر بر حسین ناگوار نیست.
و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم و صلی اللّه علی محمّد و آله
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 592
الطاهرین. باسمك العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاكرم یا اللّه. . .
خدایا دلهای ما را به نور ایمان منوّر بگردان، ما را مكرّم به مكارم اخلاق اسلامی بفرما، ما را از رذایل اخلاقی دور بگردان؛ عزت فردی، اخلاقی و اجتماعی به همه مسلمین عنایت بفرما، آنها را بر دشمنانشان پیروز بگردان، حاجات مشروعه این جمع را برآور، اموات ما مشمول عنایت و رحمت خودت بفرما.
و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزمان.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 593

[1] - . حجر/29 [ترجمه: از روح خود در آن دمیدم. ]
[2] - . بحارالانوار، ج /44ص 381
[3] - . مناقب ابن شهر آشوب، ج /4ص 110
[4] - . لهوف با ترجمه، ص 117
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است