جهت دیگری كه به موجب آن نفس انسان آیت است برای خداشناسی، مسئله
گرایشهای معنوی انسان است: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ. سخن بسیار عالی
ویلیام جیمز را قبلاً برایتان نقل كردم. البته حرفی است كه دیگران هم گفته اند ولی او
با عبارتی بسیار زیبا گفته است. او یك روان شناس تجربی و كسی است كه
روان شناسی را، مخصوصا روان شناسی دینی را، وارد مرحله تجربی و آزمایشی
كرد. این مرد حدود چهل سال روی تجلّیات روانی مذهبی روانها آزمایش كرده؛
یعنی روانها را از نظر مذهبی مورد معاینه و مطالعه قرار داده، آنهم نه به سبك
استدلالی و قیاسی بلكه به سبك تجربی و آزمایشی. نتیجه ای كه این روان شناس
بزرگ جهان از حدود چهل سال آزمایش در روان انسان از نظر گرایشهای معنوی
گرفته، این است كه می گوید: در وجود انسان همچنان كه یك سلسله گرایشها به
طبیعت و ماده وجود دارد و اینها انسان را با طبیعت پیوند می زنند و ملاك پیوند و
ارتباط انسان با طبیعت اند، یك سلسله گرایشهای دیگر وجود دارد كه با حسابهای
مادی جور در نمی آید بلكه ضد حسابهای مربوط به پیوند انسان با طبیعت است،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 601
زیرا پیوند انسان با طبیعت برای این است كه انسان از طبیعت و خارج وجود
خودش بهره كشی كند و نفع ببرد، ولی این گرایشها با این حرفها جور در نمی آید.
انسان یك سلسله خواستها در این عالم دارد كه با جنبه طبیعی و مادی وجود او
سازگار نیست. و می گوید: اینها دلیل است بر اینكه عالمی دیگر وجود دارد و این
احساسها ما را با عالم دیگر پیوند می دهد. الهامهای معنوی و خدایی، خداجویی ها،
نیكی جویی ها، خیرجویی ها و معنویت جویی ها همیشه در بشر وجود داشته و دارد
و قابل مبارزه و جایگزینی نیست. در نظر دارم ان شاءاللّه فرداشب كه شب آخر این
جلسه هم هست، درباره «خلأهای معنوی و اخلاقی در عصر حاضر» برای شما
بحثی بكنم كه آن مقدار خلأ معنوی و اخلاقی كه این موجهای ماتریالیستی دنیا به
وجود آورده اند و این مبارزه ای كه با فطرت بشر شده است، امروز چه مشكله ای
برای بشر به وجود آورده؟
پس یك راه دیگر برای «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» همین گرایشها، تمایلات
و وابستگیهای معنوی انسان است.