در
کتابخانه
بازدید : 617968تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران بخش اول: بحثهای مسجد ارك تهران
Collapse بخش دوم: تك سخنرانیهابخش دوم: تك سخنرانیها
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
بعضی گفته اند كه معیار فعل اخلاقی این است كه غیر، هدف باشد. هر فعلی كه هدف از آن فعل، خود انسان باشد غیر اخلاقی است و هر فعلی كه هدف از آن فعل، خود انسان نباشد، غیر باشد، انسان یا انسانهای دیگر باشد، آن فعل می شود فعل اخلاقی.

پس فعل اخلاقی یعنی فعلی كه هدف از آن فعل، غیر باشد. بنا بر این تعریف، فعل اخلاقی از روی غایت تعریف شده. در منطق خوانده اید كه می گویند: تعریف شی ء یا به علل داخلی است یا به علل خارجی. تعریف به علل داخلی یعنی از راه جنس و فصل (ماده و صورت) و تعریف به علل خارجی یعنی از راه علت فاعلی یا از راه علت غایی. بنا بر این تعریف، اخلاق را از راه غایت تعریف كرده اند، گفته اند فعل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 636
اخلاقی یعنی فعلی كه غایت آن غیر خود باشد.
قبل از آنكه وارد نقد این تعریف بشویم، تعریف دیگری را كه شبیه و نزدیك به این تعریف است ذكر می كنیم:
بعضی دیگر جور دیگری تعریف كرده اند، گفته اند: فعل اخلاقی آن فعلی است كه ناشی از احساسات نوع دوستانه باشد. در انسان یك سلسله عواطف می تواند وجود داشته باشد. اگر منشأ یك فعل عاطفه نوع دوستی بود، آن فعلْ اخلاقی است.

این تعریف با تعریف اول، در نتیجه یكی است، منتها آن از راه غایت تعریف كرده و این از راه فاعل؛ چون فعلی كه غایت [آن ] غیر باشد، بدون اینكه انسان احساسات غیردوستی داشته باشد عملاً ممكن نیست. ممكن است صاحب آن نظریه چنین عقیده ای داشته باشد، ولی واقعا ممكن نیست. و فعلی هم كه ناشی از احساسات غیردوستانه باشد قهرا هدف [از آن ] غیر است. تفاوت این دو تعریف این می شود كه اولی به علت غایی تعریف كرده است و دومی به علت فاعلی، ولی دیدیم خیلی نزدیك به یكدیگرند.
آیا این تعریف درست است؟ آیا می شود گفت فعل اخلاقی یعنی فعلی كه غایت [آن ] غیر است یا ناشی از احساسات غیردوستانه است؟ به نظر می رسد خالی از اشكال نباشد. [مثلاً باتوجه به ] احساسات مادرانه كه اختصاص به انسان ندارد و در حیوانات هم هست، آیا كار مادرانه كار اخلاقی شمرده می شود؟ و آن را می توان گفت اخلاقی یا باید گفت طبیعی؟ مسلّم، مادر در آن فداكاریهای مادرانه خودش كه حتی در حیوانات هم وجود دارد غایتش خودش نیست، فرزند است، و كارش هم ناشی از غرایز فردی خودش نیست، ناشی از احساس غیردوستی است كه [آن غیر] فرزندش باشد. ولی با اینكه كار مادرانه از نظر عاطفی كار بسیار باشكوه و با ارزشی است، اما نمی شود گفت كه مادرها متخلّق به اخلاق عالی هستند، چون مادر به حكم فطرت و به حكم خلقت و آفرینش این احساسات را دارد؛ یعنی مادر این حالت را برای خودش مانند یك خُلق كسب نكرده است، بلكه با این خوی فطری به دنیا آمده است (و لذا اسمش را هم خُلق نباید گذاشت) ، به اختیار او نیست و همین طور كه هر فردی غریزه جنسی دارد و میل به جنس مخالف به طور غریزی و خوی طبیعی در او هست، میل به صیانت فرزند هم به طور طبیعی در مادر هست. این است كه گفته اند- و درست هم گفته اند- كه كار مادرانه را
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 637
نمی شود كار اخلاقی نامید.
پس در تعریف كار اخلاقی چه باید گفت؟ بعضی خواسته اند تعریف را با یك قید اضافی اصلاح كنند؛ گفته اند: كار اخلاقی آن كاری است كه غایتْ غیر باشد و یا ناشی از احساسات غیردوستانه باشد ولی به شرط اینكه این حالت اكتسابی باشد نه طبیعی. این را برای آن گفته اند كه یك مطلب را همه درك می كرده اند كه اخلاق مساوی با اختیار است. اخلاق آنجا اخلاق است كه انسان آن را اختیار و كسب كرده باشد و لهذا در مقابل فعل طبیعی قرار می گیرد. فعل طبیعی فعل غیر اكتسابی است؛ یعنی فعلی است كه ریشه آن، احساسات غیر اكتسابی و طبیعی است. آنوقت فرق این نظریه با آن نظریه اول و دوم- كه هر دو به یك نظریه برمی گشت- این است كه این نظریه هم مثل آنها می گوید كه فعل اخلاقی آن فعلی است كه غایتْ غیر باشد یا مبدأ، احساسات غیردوستانه باشد، ولی یك عنصری در تعریف اضافه می كند و آن عنصر اختیار و كسبی بودن است.
اما در عین حال این تعریف هم با همه این اصلاحات، تعریف جامعی نیست زیرا اگر ما مخصوصا تعریف فعل طبیعی و فعل اخلاقی را با هم ذكر كنیم، شقّ سوم پیدا می كنیم و آن این است كه بعضی از كارها را انسان انجام می دهد كه نه طبیعی است و نه ناشی از احساسات غیردوستانه. آنها را ما جزء اخلاق بشماریم یا نشماریم؟ شما می بینید در كتب اخلاق، قدیم و جدید، استقامت و صبر را جزء اخلاق فاضله می شمارند. در اینها پای غیر در میان نیست. اینكه انسان روح مستقیم و بااستقامتی داشته باشد، اراده محكم و قویّی داشته باشد، عزیمتش در مقابل شداید منفسخ نشود، یك خُلق عالی است ولی اصلاً به غیر كار ندارد.

همچنین آن چیزهایی كه اخلاق رذیله گفته می شود، مثل حسادت و كینه جویی.

شك نیست كه حسادت یك فعل طبیعی نیست، یك بیماری روانی است، هدف هم غیردوستی نیست، بلكه برعكس هدف زیان رساندن به غیر است. آنوقت ناچاریم تعریف اول را هم اصلاح كنیم و بگوییم: فعل اخلاقی، اعمّ از اخلاق خوب و اخلاق بد. بعد هم وقتی گفتیم فعل اخلاقی آن فعلی است كه هدف غیر باشد، یعنی اعمّ از آنكه هدف احسان به غیر باشد (اخلاق خوب) یا هدف زیان رساندن به غیر باشد (اخلاق بد) . تازه درست نمی شود. ظلم [را در نظر می گیریم. ] یك كسی ظلم می كند ولی هدفش زیان رساندن به غیر نیست، هدفش منفعت خودش است ولو به خاطر
مجموعه آثار شهید مطهری . ج22، ص: 638
منفعت خودش به دیگری زیان می رساند. پس این اخلاق بد نیست؟ یعنی یك فعل طبیعی است كه نه خوب است و نه بد؟
برویم سراغ تعریفهای دیگر. آن تعریفهای اول، معروف و مشهور است و نمی شود آنها را به یك شخص یا مكتب معینی نسبت داد. شاید ارسطو چون انسان را مدنیّ بالطبع می دانسته، فعل اخلاقی را ناشی از احساسات غیردوستانه می دانسته است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است