در
کتابخانه
بازدید : 489754تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Collapse لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
كمال انسان در تعادل و توازن اوست؛ یعنی انسان با داشتن این همه استعدادهای گوناگون آن وقت انسان كامل است كه فقط به سوی یك استعداد گرایش پیدا نكند و استعدادهای دیگرش را مهمل و معطل نگذارد و همه را در یك وضع متعادل و متوازن، همراه هم رشد دهد كه علما می گویند اساساً حقیقت عدل به توازن و هماهنگی برمی گردد.

مقصود از هماهنگی در اینجا این است كه در عین اینكه همه ی استعدادهای انسان رشد می كند، رشدش رشد هماهنگ باشد. مثال ساده ای برایتان عرض می كنم: یك كودك كه رشد می كند، دست، پا، سر، گوش، بینی، زبان، دهان، دندان، احشاء و امعاء و سایر چیزها را داراست. كودك سالم كودكی است كه همه ی اعضایش به طور هماهنگ رشد می كنند. حال اگر فرض كنیم كه یك انسان فقط بینی اش رشد كند و سایر قسمتهای بدنش رشد نكند- مثل كاریكاتورهایی كه می كشند- یا فقط چشمهایش رشد كند یا فقط سرش رشد كند و تنش رشد نكند و برعكس، و یا دستش رشد كند و پایش رشد نكند و یا پایش رشد كند و دستش رشد نكند، چنین انسانی رشد كرده است ولی رشد ناهماهنگ.

انسان كامل آن انسانی است كه همه ی ارزشهای انسانی در او رشد كنند و هیچ كدام بی رشد نمانند و همه هماهنگ با یكدیگر رشد كنند و رشد هركدام از این ارزشها به حد اعلی برسد. این انسان می شود انسان كامل، انسانی كه قرآن از او تعبیر به «امام» می كند:

وَ إِذِ اِبْتَلی إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماً [1]. ابراهیم بعد از آنكه از امتحانهای گوناگون و بزرگ الهی بیرون آمد و همه را به انتها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 113
رسانید و در همه ی آن امتحانها نمره ی عالی و 20 گرفت، [به مقام امامت رسید. ] یكی از امتحانهای بزرگ ابراهیم علیه السلام آماده شدن او برای بریدن سر فرزند خودش با دست خود در راه خدا بود. او تا این حد تسلیم بود كه وقتی فهمید خداست كه به او امر می كند، بدون چون و چرا حاضر شد. فَلَمّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِینِ ابراهیم آماده ی كامل برای سربریدن و اسماعیل هم آماده ی كامل برای ذبح شدن بود، وَ نادَیْناهُ أَنْ یا إِبْراهِیمُ. قَدْ صَدَّقْتَ اَلرُّؤْیا [2] [به او ندا دادیم كه ] آنچه ما می خواستیم تا همین جا بود؛ ما واقعاً از تو نمی خواستیم سر فرزندت را ببُری، می خواستیم ببینیم كه مقام تسلیم تو در مقابل امر ما و رضای ما تا چه حد ظهور و بروز می كند.

بعد از آنكه ابراهیم از عهده ی همه ی امتحانها، از به آتش افتادن تا فرزند را به قربانگاه بردن برمی آید و به تنهایی با یك قوم و یك ملت مبارزه می كند، آنگاه به او [خطاب می شود: ] إِنِّی جاعِلُكَ لِلنّاسِ إِماماًتو اكنون به حدی رسیده ای كه می توانی الگو باشی، امام و پیشوا باشی، مدل دیگران باشی و به تعبیر دیگر تو انسان كاملی؛ انسانهای دیگر برای كامل شدن باید خود را با تو تطبیق دهند.

علی علیه السلام انسان كامل است، برای اینكه «همه ی ارزشهای انسانی» ، «در حد اعلی » و به طور «هماهنگ» در او رشد كرده است؛ یعنی هر سه شرط را داراست.

مسئله ی هماهنگی را باید یك مقدار توضیح دهم. جزر و مد دریا را دیده اید و یا حداقل شنیده اید. دریا دائماً در حال جزر و مد است [3]، گاهی از این طرف و گاهی از آن طرف كشیده می شود و دائماً خروشان است. روح انسان و به تبع آن، جامعه ی انسانی این حالت جزر و مدی را كه در دریا هست داراست. روح انسان دائماً در حال جزر و مد است، از این طرف و آن طرف كشیده می شود. جامعه ها نیز گاهی به این طرف و آن طرف كشیده می شوند. البته منشأ كشیده شدن جامعه ها ممكن است افراد یا جریانهای دیگری باشند ولی این قضیه هست.

حتی ارزشهای انسانی انسان هم همین طور است [4]؛ یعنی شما افرادی را می بینید كه واقعاً گرایششان گرایش انسانی است، اما گاهی در جهت یك گرایش از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 114
گرایشهای انسانی «مَد» پیدا می كنند و كشیده می شوند به طوری كه همه ی ارزشهای دیگر فراموش می شود. اینها مثل همان آدمی می شوند كه فقط گوش یا بینی یا دستش رشد كرده است.

این یك نكته ای است كه غالباً جامعه ها از راه گرایش صددرصد به باطل، به گمراهی كشیده نمی شوند، بلكه از افراط در یك حق به فساد كشیده می شوند.

بسیاری از انسانها نیز از این راه به فساد كشیده می شوند
[1] این آیه را ان شاء اللّه در جلسه ی دیگری برایتان به تفصیل تفسیر می كنم.
[2] صافّات/103- 105
[3] می گویند- و از قدیم هم این مطلب را كشف كرده بودند- كه جاذبه ی ماه بر جزر و مد دریاها تأثیر دارد.
[4] ما فعلاً به آن كششهای خاكی و حیوانی كاری نداریم.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است