.
یكی از ارزشهای قاطع و مسلّم انسان كه اسلام آن را صددرصد تأیید می كند و واقعاً
ارزشی انسانی است، خدمتگزارِ خلق خدا بودن است. در این زمینه پیغمبر اكرم
زیاد تأكید فرموده است. قرآن كریم در زمینه ی تعاون و كمك دادن و خدمت كردن به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 116
یكدیگر می فرماید:
لَیْسَ اَلْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ اَلْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ
وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ اَلْمَلائِكَةِ وَ اَلْكِتابِ وَ اَلنَّبِیِّینَ وَ آتَی اَلْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی اَلْقُرْبی
وَ اَلْیَتامی وَ اَلْمَساكِینَ وَ اِبْنَ اَلسَّبِیلِ وَ اَلسّائِلِینَ وَ فِی اَلرِّقابِ [1].
اما انسانی مثل سعدی می گوید
[2]: «عبادت به جز خدمت خلق نیست»
[3]؛
همین یكی است و بس. [عده ای با گفتن این سخن ] می خواهند ارزش عبادت را
نفی كنند، ارزش زهد را نفی كنند، ارزش علم را نفی كنند، ارزش جهاد را نفی كنند،
این همه ارزشهای عالی و بزرگی را كه در اسلام برای انسان وجود دارد یكدفعه نفی
كنند. می گویند: می دانید «انسانیت» یعنی چه؟ یعنی خدمت به خلق خدا. مخصوصاً
بعضی از این روشنفكرهای امروز خیال می كنند به یك منطق خیلی عالی دست
یافته اند و اسم آن منطق خیلی عالی را انسانیت و انسان گرایی می گذارند.
انسان گرایی یعنی چه؟ [می گویند: ] یعنی خدمت كردن به خلق؛ ما به خلق خدا
خدمت می كنیم. [می گوییم: ] باید هم به خلق خدا خدمت كرد، اما خود خلق خدا
چه می خواهد باشد؟ فرض كنیم شكم خلق خدا را سیر كردیم و تنشان را پوشاندیم؛
تازه ما به یك حیوان خدمت كرده ایم. اگر ما برای آنها ارزش بالاتری قائل نباشیم و
اصلاً همه ی ارزشها منحصر به خدمت به خلق خدا باشد و نه در خود ما ارزش دیگری
وجود داشته باشد و نه در دیگران، تازه خلق خدا می شوند مجموعه ای از
گوسفندها، مجموعه ای از اسبها. شكم یك عده حیوان را سیر كرده ایم، تن یك عده
حیوان را پوشانده ایم. البته اگر انسان شكم حیوانها را هم سیر كند به هرحال كاری
كرده است، ولی آیا حد اعلای انسان این است كه در حیوانیت باقی بماند و حد
اعلای خدمت من این است كه به حیوانهایی مثل خودم خدمت كنم و حیوانهایی
مثل خودم هم حد اعلای خدمتشان این است كه به حیوانی مثل خودشان- كه من
باشم- خدمت كنند؟ ! نه، خدمت به انسان [ارزش والایی است ] ولی انسان به شرط
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 117
انسانیت. همیشه این حرف را گفته ایم: لومومبا انسان است، موسی چومبه هم
انسان است. اگر بنا باشد فقط مسئله ی خدمت به خلق مطرح باشد، موسی چومبه یك
خلق است و لومومبا هم یك خلق دیگر، پس چرا میان اینها تفاوت قائل می شوید؟
چه فرقی است میان ابوذر و معاویه؟ .
پس اینكه انسانیت یعنی خدمت به خلق و هیچ ارزش دیگری مطرح نیست، باز
یك نوع افراط دیگری است.
[2] البته سعدی در عمل این طور نبوده؛ زبان شعر است.
[3] [استاد درباره ی مقصود سعدی از این شعر، در جلسه ی یازدهم توضیح می دهند. ]