در
کتابخانه
بازدید : 489876تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Collapse درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اصحاب رسول خدا در چه وضع و حالی بودند؟ حدیث معروف كافی [1] - كه مولوی آن را به شعر درآورده است- واقعاً عجیب است. این حدیث را شیعه و سنی [2]هر دو
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 153
روایت كرده اند: روزی پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله در وقت بین الطلوعین سراغ اصحاب صفّه رفت (پیامبر، زیاد سراغ اصحاب صفه می رفت) . در این میان، چشمش به جوانی افتاد. دید این جوان یك حالت غیر عادی دارد: دارد تلوتلو می خورد، چشمهایش در كاسه ی سر فرو رفته است و رنگش رنگ عادی نیست. جلو رفت و فرمود: كَیْفَ اَصْبَحْتَ؟ [چگونه صبح كرده ای؟ ] عرض كرد: اَصْبَحْتُ موقِناً یا رَسولَ اللّه در حالی صبح كرده ام كه اهل یقینم؛ یعنی آنچه تو با زبان خودت از راه گوش به ما گفته ای، من اكنون از راه بصیرت می بینم. پیغمبر می خواست یك مقدار حرف از او بكشد، فرمود: هرچیزی علامتی دارد؛ تو كه ادعا می كنی اهل یقین هستی، علامت یقین تو چیست؟ ما عَلامَةُ یَقینِكَ؟ عرض كرد: اِنَّ یَقینی یا رَسولَ اللّهِ هُوَ الَّذی اَحْزَنَنی وَ اَسْهَرَ لَیْلی وَ اَظْمَأَ هَواجِری علامت یقین من این است كه روزها مرا تشنه می دارد و شبها بی خواب، یعنی این روزه های روز و شب زنده داری ها علامت یقین است؛ یقین من نمی گذارد كه شب سر به بستر بگذارم، یقین من نمی گذارد كه حتی یك روز مفطر باشم. فرمود: این كافی نیست، بیش از این بگو، علامت بیشتری از تو می خواهم. عرض كرد: یا رسول اللّه! الآن كه در این دنیا هستم، درست مثل این است كه آن دنیا را می بینم و صداهای آنجا را می شنوم؛ صدای اهل بهشت را از بهشت و صدای اهل جهنم را از جهنم می شنوم [3]؛ یا رسول اللّه! اگر به من اجازه دهی، اصحاب را الآن یك یك معرفی كنم كه كدامیك بهشتی و كدامیك جهنمی اند. فرمود: سكوت! دیگر حرف نزن
گفت پیغمبر صباحی زید را
كیف اصبحت ای رفیق باصفا
گفت عبداً موقنا باز اوش گفت
كو نشان از باغ ایمان گر شكفت
گفت تشنه بوده ام من روزها
شب نخفتستم ز عشق و سوزها
گفت از این ره كو رهاوردی بیار
در خور فهم و عقول این دیار
گفت خلقان چون ببینند آسمان
من ببینم عرش را با عرشیان
هین بگویم یا فرو بندم نفس
لب گزیدش مصطفی یعنی كه بس
بعد پیغمبر به او فرمود: جوان! آرزویت چیست؟ چه آرزویی داری؟ عرض كرد:

یا رسول اللّه! شهادت در راه خدا.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 154
آن، عبادتش و این هم آرزویش؛ آن شبش و این هم روز و آرزویش. این می شود مؤمن اسلام، می شود انسان اسلام، همان كه دارای هردو درد است ولی درد دومش را از درد اولش دارد. آن درد خدایی است كه این درد دوم را در او ایجاد كرده است.

آیه ای را در آغاز سخنم تلاوت كردم: وَ اِسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبِیرَةٌ إِلاّ عَلَی اَلْخاشِعِینَ. قرآن عجیب سخن می گوید: ای اهل ایمان! از نماز استمداد كنید و مدد بگیرید و از صبر، كه مفسرین گفته اند مقصود روزه است یا لااقل روزه یكی از اقسام صبر است. چه مددی است كه می توانیم از نماز بگیریم؟ چه مددی است كه از عبادت خدا و خداپرستی می توانیم بگیریم؟ همین مدد، [یعنی مدد در مسائل اجتماعی. ] اصلاً هر مددی را از اینجا می شود گرفت. اگر شما می خواهید در اجتماع، یك مسلمان واقعی باشید و می خواهید یك مجاهد نیرومند باشید، باید نمازخوان خالص و مخلصی باشید. . . [4]
[1] اصول كافی ، ج /2ص 53
[2] كنزالعمّال، ج /13ص 351
[3] چون بهشت و جهنم، الآن مخلوقند.
[4] [افتادگی از نوار است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است