در
کتابخانه
بازدید : 489752تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Collapse اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
به طور كلی نظریات صاحبان مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل در چند نظریه ی اساسی خلاصه می شود. یك نظر، نظر عقلیون یا اصحاب عقل است؛ یعنی نظر كسانی كه به انسان بیشتر از زاویه ی عقل می نگریسته اند و گوهر انسان را همان عقل او می دانسته اند و نه چیز دیگر. عقل هم یعنی قوّه ی تفكر و قوّه ی اندیشیدن. فلاسفه ی
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 165
قدیم و از آن جمله برخی فلاسفه ی قدیم خودمان نظیر بوعلی سینا این طور فكر می كرده اند. آنها مدعی بوده اند كه انسان كامل یعنی انسان حكیم، و كمال انسان در حكمت انسان است.

مقصود آنها از حكمت چیست؟ آیا همان چیزی است كه ما امروز «علم» می گوییم؟ نه، مقصودشان از حكمت- البته حكمت نظری نه عملی- دریافت كلی صحیح از مجموع هستی است كه غیر از علم است، زیرا علم دریافتی است از بخشی از هستی. برای اینكه فرق فلسفه و علم روشن شود، این مطلب را توضیح می دهم.

مثلاً اگر شما می خواهید درباره ی شهر تهران اطلاع پیدا كنید، به دوگونه می توانید این اطلاع را كسب كنید: یكی اطلاع كلی و عمومی اما مبهم، و دیگر اطلاع جزئی ولی مشخص. گاهی اطلاع شما درباره ی تهران مانند اطلاع یك مهندس شهرداری است كه اگر به او بگویند نقشه ی كلی شهر تهران را بكش، می تواند چنین نقشه ای را بكشد و در آن خیابانها و میدانها و پاركها را به طور كلی روی صفحه ی كاغذ به شما نشان دهد، مثلاً اینجا نیاوران و آنجا تجریش و آن طرف شاه عبدالعظیم است.

اطلاعی از عموم و از سراپای تهران به شما می دهد، اما همه اش مبهم است. او از همه ی تهران به شما اطلاعاتی داده است، اندام تهران را برای شما كشیده است، ولی اگر شما بخواهید خانه ی خود را در آن نقشه پیدا كنید نمی توانید، خود آن مهندس هم از آن اطلاعی ندارد.

ولی یك نفر ممكن است اساساً نداند طول و عرض تهران چقدر است، چند تا میدان و خیابان دارد، نقاط مشخص تهران چیست، چند تپه در وسط این شهر قرار دارد. اما اگر درباره ی یك محله ی معین و خاص از او بپرسید، تمام جزئیات آن را می داند كه این محله چند كوچه دارد و این كوچه ها به چه شكل به یكدیگر راه دارند و در هر كوچه چند خانه وجود دارد، و حتی رنگ در خانه های این محله را می داند.

اگر از آن كسی كه اطلاعش مختص به مجموع شهر است راجع به این كوچه بپرسید، كوچكترین اطلاعی ندارد و اگر از كسی كه اطلاعش راجع به این كوچه و محله است راجع به اندام شهر تهران بپرسید، اطلاعی ندارد. فیلسوف به آن كسی می گویند كه اندام هستی را در مجموع مطالعه می كند؛ می خواهد رأس هستی را پیدا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 166
كند، اول و آخر هستی را بیابد و مراتب هستی و قوانین كلی آن را دریابد. اما همین فیلسوف درباره ی فلان گیاه یا حیوان یا سنگ و یا زمین و خورشید هیچ اطلاعی ندارد. حكمت از نظر فیلسوف یعنی اطلاع كلی از سراسر هستی و از مجموع اندام عالم به طوری كه در آینه ی ذهن حكیم، سراسر هستی و اندام عالم منعكس شود؛ یعنی همه ی هستی- ولی به صورت مبهم- در عقل حكیم مشخص شده باشد.

می گفتند كمال نفس انسان به این است كه مجموع اندام عالم- نه یك جزء بالخصوص و بی اطلاع از جای دیگر- در ذهن او منعكس شود. این را به این تعبیر می گفتند: صَیْرورَةُ الْاِنْسانِ عالَماً عَقْلِیّاً مُضاهِیاً لِلْعالَمِ الْعَیْنیِّ گردیدن و شدن انسان، جهانی عقلانی مشابه با جهان عینی؛ یعنی انسان خودش یك جهان در برابر آن جهان بشود؛ ولی آن جهان، جهان عینی است و این جهان، جهانی عقلانی و فكری
هر آن كس ز دانش برد توشه ای
جهانی است بنشسته در گوشه ای
این بیت، همین مطلب را می گوید.

انسان كامل به عقیده ی فلاسفه انسانی است كه عقلش به كمال رسیده است، به این معنا كه نقش اندام هستی در ذهنش پیدا شده است. ولی با چه [به اینجا رسیده است؟ ] با قدم فكر، با قدم استدلال و برهان و با قدم منطق حركت كرده تا به اینجا رسیده است.

ولی فلاسفه تنها به این قناعت نمی كردند، می گفتند دو حكمت وجود دارد:

حكمت نظری (یعنی شناخت عالم به این صورتی كه عرض كردم) و حكمت عملی.

حكمت عملی چیست [1]؟ تسلط كامل عقل انسان بر همه ی غرایز و همه ی قوا و نیروهای وجود خود [2]. آنوقت می گویند: اگر شما در حكمت نظری، عالم را با فكر و استدلال- آن طور كه گفتیم- درك كنید و در حكمت عملی، عقل خودتان را بر نفستان مسلط كنید به طوری كه نفس و قوای نفسانی تابع عقل باشند، شما یك انسان كامل هستید. این مكتب، مكتب عقل و مكتب حكمت است. در جلسات بعد به تفصیل
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 167
نظر اسلام را درباره ی هریك از این نظریات خواهم گفت. عجالتاً مكتبها را توضیح دهم تا بعد به نظر اسلام برسم
[1] حكمت عملی هم [مربوط به ] عقل است.
[2] اگر كتب اخلاق ما را مطالعه كرده باشید، می دانید كه اغلب بر این اساس قضاوت می كنند؛ یعنی اخلاق ما بیشتر اخلاق سقراطی است و در اخلاق سقراطی همیشه تكیه روی عقل است كه آیا عقل تو بر شهوتت حاكم است یا شهوتت بر عقلت؟ آیا عقلت بر غضبت حاكم است یا غضبت بر عقلت؟ آیا عقلت بر واهمه ات حاكم است یا واهمه ات بر عقلت؟
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است