در
کتابخانه
بازدید : 489859تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Collapse اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مكتب دیگر در باب انسان كامل [1]، مكتب عشق است. مكتب عشق كه همان مكتب عرفان است، كمال انسان را در عشق- كه مقصود، عشق به ذات حق است- و در آنچه كه عشقْ انسان را به آن می رساند، می داند. برخلاف مكتب عقل كه مكتب حركت نیست و مكتب فكر است [2]، این مكتب مكتب حركت است اما حركتی صعودی و عمودی، نه حركت افقی [3]. در ابتدا كه انسان می خواهد به كمال برسد حركتش باید صعودی و عمودی باشد؛ یعنی حركت به سوی خدا، پرواز به سوی خدا.

اینها معتقدند كه سخن، سخن فكر و عقل و استدلال نیست، سخن روح انسان است. به عقیده ی اینها روح انسان واقعاً به حركت معنوی حركت می كند تا آنجا كه به خدا می رسد. همین جاست كه جنجال بپا شده است كه «انسان به خدا می رسد» یعنی چه؟ ولی آنها حرف خودشان را در جای خود، خوب گفته اند. مكتب عشق اساساً مكتب عقل را تحقیر می كند.

یكی از فصول و بخشهای بسیار عالی ادبیات ما بخش «مناظره ی عقل و عشق» است [4]. چون كسانی كه وارد این بحث شده اند اغلب خودشان اهل عرفان بوده اند، همیشه عشق را بر عقل پیروز كرده اند.

مكتب عشق برای رسیدن انسان به كمال، عقل را كافی نمی داند، می گوید: عقل، جزئی از وجود انسان است نه اینكه تمام ذات انسان عقل او باشد [5]. عقل مثل چشم یك ابزار است. ذات و جوهر انسان كه عقل نیست. ذات و جوهر انسان، روح
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 168
است و روح از عالم عشق است و جوهری است كه در آن جز حركت به سوی حق چیز دیگری نیست. این است كه عقل در این مكتب تحقیر می شود. حافظ گاهی این مطلب را با تعبیرات عجیبی می گوید:

بهای باده ی چون لعل چیست، جوهر عقل
بیا كه سود كسی برد كاین تجارت كرد
عرفا همیشه مستی را- به آن معنا كه خود می گویند- بر عقل ترجیح می دهند.

آنها حرفهای خاصی دارند. توحید نزد آنها معنی دیگری دارد. توحید آنها وحدت وجود است، توحیدی است كه اگر انسان به آنجا برسد همه چیز شكل [حرفی و غیراصیل ] پیدا می كند. در این مكتب، انسان كامل در آخر عین خدا می شود؛ اصلاً انسان كامل حقیقی خودِ خداست و هر انسانی كه انسان كامل می شود، از خودش فانی می شود و به خدا می رسد. راجع به این مكتب هم در جای خود صحبت می كنیم
[1] قبلاً عرض كردم كه اصلاً كلمه ی «انسان كامل» را عرفا برای اولین بار در عالم طرح كرده اند.
[2] حكیم سخن از حركت ندارد. به عقیده ی او همه ی حركتها حركت ذهن است.
[3] البته منتهی به حركت افقی می شود [كه توضیح آن می آید. ]
[4] متأسفانه اینها هیچ در ادبیات ما شناخته نمی شود. حتی در دانشكده ی ادبیات و امثال آن این حرفها را درك نمی كنند بلكه را مسخ می كنند.
[5] برگسون در عصر اخیر خیلی روی این مطلب تكیه كرده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است