در
کتابخانه
بازدید : 489879تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Collapse اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
مكتب دیگری در باب انسان كامل وجود دارد كه نه بر عقل تكیه دارد و نه بر عشق، فقط بر قدرت تكیه دارد. انسان كامل یعنی انسان مقتدر، و كمال یعنی قدرت (به هر معنی كه قدرت را در نظر بگیرید) ، یعنی اقتدار، زور.

در یونان قدیم گروهی بودند كه اینها را «سوفسطائیان» می گویند. اینها در كمال صراحت این مطلب را بیان كرده اند كه اصلاً حق یعنی زور؛ هرجا كه زور و قدرت هست، حق هم هست؛ حق همان قدرت است و ضعف مساوی است با بی حقی و ناحقی. برای آنها اساساً عدالت و ظلم معنی و مفهوم ندارد و لهذا می گویند: حق زور؛ یعنی حقِ ناشی از زور، به این معنا كه هر حقی ناشی از زور است. اینها معتقدند كه انسان تمام تلاشش باید برای كسب زور و قوّت و قدرت باشد و بس، و انسان هیچ قید و حدی هم نباید برای قدرت خود قائل شود.

این مكتب را در یكی دو قرن اخیر نیچه فیلسوف معروف آلمانی احیا و دنبال كرد و در كمال صراحت این مكتب را بیان كرد. از نظر اینها، اینكه می گویند: راستی خوب است، درستی خوب است، امانتداری خوب است، احسان خوب است، نیكی خوب است، همه حرفهای مفت و چرند است. اینكه «هركه ضعیف بود، زیر بازویش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 169
را بگیر» یعنی چه؟ یك لگد هم به او بزن. او گناهی از این بالاتر ندارد كه ضعیف است. حال كه ضعیف است، تو هم سنگی روی سرش بینداز. نیچه- كه خودش یك آدم ضد خدا و ضد دین است- معتقد است كه دین را ضعفا اختراع كرده اند، درست برعكس نظریه ی كارل ماركس كه می گوید: دین را اقویا اختراع كرده اند برای اینكه ضعفا را اسیر خودشان نگه دارند. نیچه می گوید: دین را ضعفا اختراع كرده اند برای اینكه قدرت اقویا را محدود كنند، و خیانتی كه- به عقیده ی او- دین به بشر كرده است این است كه مفاهیمی همچون بخشش، جود، رحم، مروّت، انسانیت، خوبی، عدالت و امثال اینها را بین مردم پخش كرده و بعد اقویا گول خورده اند و به خاطر عدالت و جود و مروّت و انسانیت مجبور شده اند كمی از قدرت خود بكاهند.

نیچه می گوید: ادیان گفته اند «مجاهده ی با نفس» ؛ چرا مجاهده ی با نفس؟ بگویید پروریدن نفس، نفس پروری. ادیان گفته اند «مساوات» ، می گوید: مساوات چرند است، مساوات یعنی چه؟ همیشه باید یك عده زبردست [1]باشند و یك عده زیردست. زیردست ها جانشان در بیاید و برای زبردست ها كار كنند، تا آنها رشد كنند و گنده شوند و مرد برتر از میان آنها پیدا شود. ادیان گفته اند «تساوی حقوق زن و مرد» ، می گوید: این هم حرف مزخرفی است؛ مرد جنس برتر و قویتر است و زن برای خدمت به مرد خلق شده و هیچ هدف دیگری در كار نیست؛ تساوی حقوق زن و مرد هم غلط است.

این مكتب اساساً انسان برتر و والا و انسان كامل را مساوی با انسان مقتدر و انسان زورمند می داند و كمال را مساوی با قوّت و قدرت
[1] [به معنای مقتدر و صاحب قدرت ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است