مكتب دیگری در مورد انسان كامل وجود دارد كه آن را، هم می توان مكتب محبت
نامید و هم مكتب معرفت به معنای معرفة النفس.
از چند هزار سال پیش در شرق آسیا افكار و اندیشه های بسیار بلندی وجود
داشته كه الآن هم كتابهای بسیار قدیمی هندی- كه به فارسی هم ترجمه شده-
وجود دارد، مثل
اوپانیشادها كه فوق العاده عالی است.
استاد بزرگوار ما علامه ی طباطبایی- سلّمه اللّه تعالی- وقتی در چندین سال پیش
برای اولین بار
اوپانیشادها را خوانده بودند، خیلی اعجاب داشتند و می گفتند كه
مطالب بسیار بسیار بلندی در این كتابها هست كه كمتر مورد توجه است.
در این مكتب، محور همه ی كمالات انسان خودشناسی است. این مكتب می گوید:
خودت را بشناس. البته «خودت را بشناس» را سقراط هم گفته است و همه ی پیغمبران
هم گفته اند. پیغمبر اسلام هم فرموده است كه: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ. ولی در این
مكتب فقط روی همین نكته تكیه شده است كه خودت را بشناس.
كتابی ترجمه شده است كه حاوی تعدادی از مقالات و نامه های گاندی است
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 176
به نام
این است مذهب من كه به نظر من كتاب خوبی است. گاندی در این كتاب
[1]
می گوید: من از مطالعه ی
اوپانیشادها به سه اصل پی بردم كه این سه اصل برای من یك
عمر دستورالعمل زندگی بود. اولین اصلی كه گاندی ذكر می كند این است: تنها یك
حقیقت در عالم وجود دارد و آن شناختن نفس است
[2]، خودت را بشناس! گاندی
بر اساس همین مطلب، به قدری زیبا به دنیای فرنگ حمله می كند [آنجا كه ]
می گوید: «فرنگی دنیا را شناخته و خودش را نشناخته و چون خودش را نشناخته،
هم خودش را بدبخت كرده است و هم دنیا را» و عجیب در اینجا داد سخن می دهد و
سخنش فوق العاده عالی است.
اصل دوم: هركه خود را شناخت، خدا را هم می شناسد و دیگران را هم
می شناسد.
اصل سوم: فقط یك نیرو و یك آزادی و یك عدالت وجود دارد و آن نیروی
تسلط بر خویشتن است. هركس بر خویشتن مسلط شد، بر اشیاء دیگر مسلط
می شود و درست هم مسلط می شود. و تنها در دنیا یك نیكی وجود دارد و آن
دوست داشتن دیگران مانند دوست داشتن خویش است و به عبارت دیگر دیگران
را باید مانند خود انگاریم.
اینها مقصودشان از «معرفت» همان معرفة النفس (شناختن خود) است. می دانید
در فلسفه ی هندی مسئله ی «مراقبه» و در خود فرو رفتن مطرح است
[3]. اساس فلسفه ی
هندی بر شناختن نفس و مراقبه و طرد خاطرات و كشف حقیقتِ «خود» است و از
شناختن خود، محبت پیدا می شود.
پس انسان كامل در این مكتب یعنی انسانی كه خود را بشناسد كه اگر خود را
شناخت، بر خود مسلط می شود و بعد كه بر خود مسلط شد، نسبت به دیگران محبت
پیدا می كند. حال می خواهید اسم این مكتب را «مكتب معرفت» بگذارید و یا
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 177
«مكتب محبت»
[2] در ترجمه ی فارسی نوشته شده: و آن، شناسایی «ذات» است. ولی در ترجمه اشتباه شده است. ذات
و نفس خیلی به هم نزدیك است، اما «ذات» در فارسی این معنا را نمی دهد. باید در ترجمه ی فارسی
گفته می شد: شناسایی نفس.
[3] البته حالا به صورت ریاضتهای شاقّه و كارهای جوكیها درآمده و چیزهای دیگری در آن پیدا
شده است. من اینها را نمی گویم.