در دو سه قرن اخیر یك سلسله مكتبهای دیگر پیدا شده است كه اینها بیشتر به
جنبه های اجتماعی گرایش پیدا كرده اند نه به جنبه های فردی. یكی انسان كامل را
انسان بی طبقه می داند؛ معتقد است كه اگر انسانی در طبقه ای باشد- مخصوصاً در
طبقه های عالیتر- همیشه یك انسان معیوب است و بلكه در جامعه ی طبقاتی هیچ
وقت انسانِ درست و سالم وجود ندارد. این مكتب به انسان كامل ایده آل هم چندان
معتقد نیست، چون برای انسان مقام زیادی قائل نیست. انسان كامل از نظر این
مكتب یعنی انسان بی طبقه، انسانی كه همیشه با انسانهای دیگر در وضعی مساوی
زندگی كند.
بعضی دیگر بیشتر روی مسئله ی آزادی و آگاهی انسان- كه منظورشان از آگاهی،
بیشتر آگاهیهای اجتماعی است- تكیه كرده اند. مكتب اگزیستانسیالیسم تكیه اش
بیشتر روی آزادی و آگاهی و مسئولیتهای اجتماعی است. از دیدگاه این مكتب،
انسان كامل یعنی انسان آزاد، انسان آگاه، انسان متعهد، انسان مسئول، و لازمه ی
آزادی حالت پرخاشگری و عصیانگری است