در
کتابخانه
بازدید : 488417تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Collapse انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
عرض كردیم كه به عقیده ی فلاسفه ی قدیم اساساً جوهر انسان همان عقل اوست، «من» واقعی انسان همان عقل اوست. همچنان كه بدن انسان جزء شخصیت انسان نیست، قوا و استعدادهای روحی و روانی مختلفی كه انسان دارد هیچ كدام جزء شخصیت واقعی انسان نیستند. شخصیت واقعی انسان همان نیرویی است كه فكركننده است.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 183
انسان یعنی همان كه فكر می كند، نه آن كه می بیند (آن كه می بیند ابزاری است در دست آن كه فكر می كند) ، نه آن كه تخیل می كند (آن كه تخیل می كند ابزاری است در دست آن كه فكر می كند) و نه آن كه مثلاً می خواهد و دوست دارد یا دارای شهوت و خشم است. جوهر انسان فكر كردن است و انسان كامل یعنی انسانی كه در فكر كردن به حد كمال رسیده است، یعنی جهان و هستی را آنچنان كه هست دریافت و كشف كرده است.

در این مكتب امر دیگری هم (غیر از اینكه جوهر انسان و من واقعی او عقل اوست) مورد توجه است و آن این است كه عقل نیرویی است كه توانایی دارد جهان را آنچنان كه هست كشف كند، واقعیت جهان را آنچنان كه هست در خود منعكس كند، آینه ای است كه می تواند صورت جهان را در خود صحیح و درست منعكس كند.

حكمای اسلامی كه این نظر را قبول كرده اند، معتقدند كه ایمان اسلامی (ایمانی كه در قرآن آمده است) یعنی شناخت جهان به طور كلی آنچنان كه هست. ایمان یعنی شناخت مبدأ جهان، شناخت جریان جهان، شناخت نظام جهان و شناخت اینكه جهان به چه نقطه ای برمی گردد. می گویند: اینكه در قرآن از ایمان به خدا، ایمان به ملائكه ی خدا كه وسایط و پله های وجود هستند، ایمان به مخلوق بودن عالم، ایمان به اینكه خدا عالم را وانگذاشته و هدایت كرده و از آن جمله بشر را به وسیله ی انبیا هدایت نموده، و ایمان به اینكه همه چیز از خدا آمده است و به خدا برمی گردد- كه اسمش معاد است- سخن به میان آمده، مقصود همان [شناخت جهان ] است و چیز دیگری نیست. این حكما در تفاسیر خودشان همیشه ایمان را به صورت معرفت و شناخت و به صورت حكمت تفسیر می كنند. می گویند: ایمان یعنی شناخت، اما شناختی كه یك شناخت فلسفی و حكیمانه است، نه شناخت علمی كه شناخت جزئی است. شناخت فلسفی و كلی و حكیمانه یعنی اینكه مبدأ و منتهای جهان و مراتب هستی و جریانهای كلی جهان را كشف كنیم و بدانیم
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است