در
کتابخانه
بازدید : 488445تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Collapse انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در مكتب عقلیون چند مطلب مطرح است كه هریك از اینها را باید ببینیم با نظر اسلام انطباق دارد یا نه. اولین بحث عقلی عقلیون، مسئله ی اعتبار و اصالت معرفت عقلی است. یعنی چه؟ یعنی عقل انسان قادر است حقایق این عالم را كشف كند و معرفت عقلی معرفتی اصیل و قابل اعتماد و استناد است و بی اعتبار نیست.

خیلی از مكتبها چنین اعتباری را برای عقل قائل نیستند. حال ببینیم آیا ما از مدارك اسلامی اینقدر می توانیم برای عقل اعتبار و حیثیت قائل باشیم كه لااقل معرفت عقلی قابل اعتماد است؟ .

اتفاقاً یك حمایت فوق العاده ای از عقل را در متون اسلام می بینیم و در هیچ دینی از ادیان دنیا به اندازه ی اسلام از عقل یعنی از حجّیت عقل و از سندیت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 185
اعتبارعقل حمایت نشده است. شما اسلام را با مسیحیت مقایسه كنید. مسیحیت در قلمرو ایمان، برای عقل حق مداخله قائل نیست. می گوید: آنجایی كه انسان باید به چیزی ایمان بیاورد، حق ندارد فكر كند. فكر مال عقل است و عقل در این نوع مسائل حق مداخله ندارد. آنچه كه باید به آن ایمان داشت، نباید درباره ی آن فكر كرد و نباید اجازه ی فكر كردن و چون و چرا كردن به عقل داد. وظیفه ی یك مؤمن، مخصوصاً وظیفه ی یك كشیش و حافظان ایمان مردم این است كه جلو هجوم فكر و استدلال و عقل را به حوزه ی ایمان بگیرند. اصلاً تعلیمات مسیحی بر همین اساس است.

در اسلام، قضیه درست برعكس است. در اصول دین اسلام، جز عقل هیچ چیز دیگری حق مداخله ندارد؛ یعنی اگر از شما بپرسند كه یكی از اصول دین شما چیست، می گویید «توحید» ، وجود خدای یگانه. اگر دوباره بپرسند به چه دلیل به خدا ایمان آورده اید، اسلام جز از راه عقل از شما قبول نمی كند. اگر بگویید من خودم قبول دارم كه خدا یگانه است، دلیلی هم ندارم، تو چكار داری، «خُذِ الْغایاتِ وَ اتْرُكِ الْمَبادی» تو نتیجه را بگیر، به مقدمه چكار داری، من از قول مادربزرگم یقین پیدا كرده ام، بالاخره به یك حقیقتی یقین پیدا كرده ام ولو از قول مادربزرگم باشد، ولو خواب دیده باشم! اسلام می گوید: نه، ولو به وجود خدای یگانه اعتقاد داشته باشی، اما آن اعتقادی كه ریشه اش خواب دیدن یا تقلید از پدر و مادر یا تأثیر محیط است مورد قبول نیست؛ جز تحقیقی كه عقل تو با دلیل و برهان، مطلب را دریافت كرده باشد هیچ چیز دیگر پذیرفته نیست.

اصول ایمان مسیحیت، منطقه ای ممنوع برای ورود عقل است و وظیفه ی یك مؤمن [مسیحی ] حفظ این منطقه از هجوم قوای عقلی و فكری است. ولی ایمان در اسلام، منطقه ای است كه در قرق عقل است و غیر از عقل هیچ قدرت دیگری حق مداخله در این منطقه را ندارد.

در اسلام و در متون اسلامی سخنانی فوق العاده بلند و عجیب درباره ی عقل گفته شده است. اولاً خود قرآن دائماً دم از تعقل می زند [1]. گذشته از این، در اخبار و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 186
احادیث ما آنقدر برای عقل اصالت و اهمیت قائل شده اند كه وقتی شما كتابهای حدیث را باز كنید اولین بابی كه می بینید «كتاب العقل» است. مثلاً اگر سراغ اصول كافی بروید [2]اولین بابی كه با باز كردن این كتاب می بینید، كتاب العقل است. در این كتاب العقل، احادیث شیعه از اول تا به آخر به حمایت از عقل برخاسته است.

موسی بن جعفر (سلام اللّه علیه) تعبیری فوق العاده عجیب دارد، می فرماید [3]:

خدا دو حجت دارد، دو پیغمبر دارد: یك پیغمبر درونی كه عقل انسان است و یك پیغمبر بیرونی كه همان پیغمبرانی هستند كه انسانند و مردم را دعوت كرده اند. خدا دارای دو حجت است و این دو حجت مكمّل یكدیگر هستند؛ یعنی اگر عقل باشد و انبیا نباشند، بشر به تنهایی راه سعادت خود را نمی تواند طی كند و اگر انبیا باشند و عقل نباشد، باز انسان راه سعادت خود را نمی پیماید. عقل و نبی هردو با یكدیگر یك كار را انجام می دهند. دیگر از این بالاتر در حمایت عقل نمی شود گفت.

تعبیراتی از این قبیل زیاد داریم: «خواب عاقل از عبادت جاهل بالاتر است» ، «خوردن عاقل از روزه گرفتن جاهل بالاتر است» ، «سكوت و سكون عاقل از حركت كردن جاهل بالاتر است» و «خدا هیچ پیغمبری را مبعوث نكرد مگر آنكه اول عقل آن پیغمبر را به حد كمال رساند، به طوری كه عقل او از عقل همه ی امتش كاملتر بود» . ما حضرت رسول صلی الله علیه و آله را «عقل كل» می نامیم. این با ذوق مسیحیت هرگز جور در نمی آید، چون اصلاً در مسیحیت عقل با دین دو حساب جداگانه دارند. ولی ما پیغمبر را «عقل كل» می نامیم و می دانیم.

بنابراین، مسئله ی اصالت عقل در شناخت، و حجّیت آن به این معنا كه عقل می تواند به معرفت راستین دست یابد- كه یك بخش از نظر حكماست- قطعاً تا اینجا مورد تأیید اسلام است
[1] حال شاید موفق شوم در همین جلسه حدیث موسی بن جعفر را كه با استناد به آیات قرآن، اصالت عقل را بیان كرده اند برایتان بخوانم ان شاء اللّه.
[2] اصول كافی تمام ابواب حدیثی ما را دارد.
[3] اصول كافی ، كتاب العقل و الجهل، روایت 10
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است