حال برای تأیید همه ی اینها، قسمتی را از
نهج البلاغه [1] برای شما می خوانم. در این
جلسات مكرر گفته ایم كه
نهج البلاغه مثل خود علی علیه السلام است. كلام انسان مثل خود
اوست، چون كلام تنزل روح انسان است، تجلی روح انسان است. یك روح پست
كلامش پست است و یك روح عالی كلامش عالی است. یك روح یك بعدی
كلامش یك بعدی است و یك روح چند بعدی كلامش هم چند بعدی است.
علی علیه السلام یك شخصیت جامع الاضداد است، كلامش هم جامع الاضداد است. در
كلامش عرفان هست در اوج عرفان، فلسفه هست در اوج فلسفه، آزادیخواهی
هست در اوج آزادیخواهی، حماسه هست در اوج حماسه، اخلاق هست در اوج
اخلاق.
نهج البلاغه مثل خود علی، جامع است. در یكی از جملاتش می فرماید: قَدْ
اَحْیا عَقْلَهُ وَ اَماتَ نَفْسَهُ. [وضع ] یك سالك را بیان می كند كه عقل خود را زنده كرده
است و نفس خود را میرانده است، حَتّی دَقَّ جَلیلُهُ وَ لَطُفَ غَلیظُهُ تا آنجا كه این مراقبت
و ریاضت شرعی نازكش كرده و این گوشتها را تا اندازه ای از تنش [زدوده است؛ ]
غلظت روحش را تبدیل به لطف كرده و روحش رقیق شده است. وَ بَرَقَ لَهُ لاِمِعٌ كَثیرُ
الْبَرْقِ در آن حالت یكمرتبه یك برقی از درون، در او می جهدفَاَبانَ لَهُ الطَّریقَ راه را
برایش روشن می كند وَ سَلَكَ بِهِ السَّبیلَ وَ تَدافَعَتْهُ الْاَبْوابُ اِلی بابِ السَّلامَةِ
[2]از این
در به آن در و از این منزل به آن منزل می رود تا به آخرین منزل كه منزل سعادت
است و نهایت راه اوست، می رسد.
بنابراین درباره ی انسان كامل تا این حدود كه انسان كامل باید انسانی باشد كه
تهذیب و تزكیه ی نفس كرده باشد، اسلام می گوید بله، همین طور است.
مسئله ی بالاتر اینكه آیا انسان كامل اسلام انسان سالك است؟ انسانی است كه
مرحله به مرحله و قدم به قدم پیش رفته؟ انسانی است كه سیر و سلوك كرده و منزل
به منزل جلو رفته؟ بله. علی علیه السلام می گوید: وَ تَدافَعَتْهُ الْاَبْوابُ اِلی بابِ السَّلامَةِ از این
در به آن در می رود و در دیگری به روی او باز می شود و منزل دیگری [را پشت سر
می گذارد] تا به دری می رسد كه به آن «باب السلامه» می گویند. به آنجا كه برسد، به
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 207
نهایت راه رسیده است.
آیا «قرب به حق» درست است؟ بدون شك. مسلّم است كه انسان اگر به آنجا
برسد، بین او و خدا حجابی نیست و خدا را با دیده ی دل می بیند. او دیگر مثل ما
نیست [كه لازم باشد برایش این طور استدلال كنند: ] به آسمان نگاه كنید تا خدا را
كشف كنید، به زمین نگاه كنید تا خدا را كشف كنید، به برگ درخت نگاه كنید تا خدا
را كشف كنید. خدا برای او از این برگ درخت و این زمین و آسمان روشنتر است.
مگر امام حسین علیه السلام همین مطلب را نفرموده است: اَ یَكونُ لِغَیْرِكَ مِنَ الظُّهورِ ما
لَیْسَ لَكَ
[3]؟ .
شخصی از علی علیه السلام پرسید: آیا خدا را دیده ای؟ فرمود: من اصلاً خدایی راكه
ندیده باشم عبادت نكرده ام! بعد برای اینكه او خیال نكند منظور، دیدن خدا با چشم
است كه خدا در یك [جایی ] قرار گرفته باشد، فرمود:
لا تَراهُ الْعُیونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِیانِ وَ لكِنْ تُدْرِكُهُ الْقُلوبُ بِحَقائِقِ الْایمانِ
[4].
با چشم سر، او را ندیده ام ولی با چشم دل دیده ام، شهودش كرده ام
[1] جوانها وقتی از
نهج البلاغه می شنوند، بیشتر به قلبشان می نشیند و لذت می برند.
[2] نهج البلاغه ، خطبه ی 218
[3] از فقرات دعای عرفه: [آیا غیر تو ظهوری دارد كه تو نداری؟ ]
[4] نهج البلاغه ، خطبه ی 177