.
یك جهت دیگر در این مكتب مطرح است و آن مربوط به نفس كُشی است. ما در
تعبیرات اسلامی كلمه ی «نفس كشی» نداریم. یكی دو جا تعبیر اَماتَ نَفْسَهُ داریم كه
یكی در
نهج البلاغه است- كه برایتان خواندم- و تعبیر موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا را هم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 210
داریم. معمولاً در تعبیرات اسلامی صحبت از تهذیب و اصلاح نفس است.
در تعبیرات شعرا مسئله ی نفس كشی و نفس كشتن زیاد آمده است. حال ما با
تعبیر، چندان مخالفتی نداریم، ولی درباره ی مسئله ی نفس كشی و به عبارت دیگر خود
را درهم شكستن، خود را كوبیدن، یعنی خودبین نبودن و خودپسند و خودخواه
نبودن، در عرفانِ ما طوری سخن گفته شده است كه غالباً یك نكته ی بسیار اساسی كه
در اسلام از آن به «كرامت نفس» تعبیر می كنیم، مورد غفلت واقع شده است. این
بحث اندكی مفصلتر است.
همان طور كه در ابتدای سخنم عرض كردم چون عرفان شیرین است و عرفا با
زبان ادب، نثر و نظم مدعای خودشان را خیلی گفته اند و پخش كرده اند، انسان كامل
عرفا در سرنوشت جامعه ی ما خیلی اثر دارد؛ یعنی ما بیشتر انسان والا و انسان متعالی
را همان می دانیم كه عرفا معرفی كرده اند. از این جهت لازم است مقداری بیشتر
درباره ی انسان متعالی ای كه عرفا معرفی كرده اند بحث كنیم. مطلب آخری كه عنوان
كردم فقط برای این بود كه عرض كرده باشم این هم یك نقطه ی ضعف دیگری است.
ان شاء اللّه در جلسه ی بعد درباره ی این مطلب و بعضی از قسمتهای دیگر صحبت خواهم
كرد.
و لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلیّ العظیم