در
کتابخانه
بازدید : 489776تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Collapse نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا یك نكته ی بسیار دقیقی وجود دارد [1]و آن اینكه رابطه ی انسان با طبیعت چگونه رابطه ای است؟ آیا رابطه ی انسان با طبیعت، رابطه ی یك بیگانه با بیگانه است؟ آیا رابطه ی انسان با طبیعت- حتی بالاتر از رابطه ی بیگانه با بیگانه- رابطه ی یك زندانی با زندان و رابطه ی یك مرغ با قفس است؟ رابطه ی یوسف با چاه كنعان است؟ این خودش مسئله ای است.

ممكن است كسی بگوید اساساً آمدن انسان به دنیا، یعنی در قفس قرار گرفتن یك مرغ، در زندان قرار گرفتن یك آزاد، به چاه افتادن یك یوسف. پس اگر بنا شود
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 220
طبیعت برای ما یك زندان یا چاه یا قفس باشد، رابطه ی انسان و طبیعت در حد اعلی «ضد» است. بنابراین تلاش ما در طبیعت چگونه باید باشد؟ تلاش برای نجات. یك مرغ باید خود را از قفس نجات دهد و كار دیگری غیر از این ندارد. یك زندانی با زندان كاری ندارد جز اینكه اگر بتواند دیوار زندان را خراب كند و خودش را از آنجا خلاص كند. یوسف در آن چاه انتظاری ندارد جز اینكه مسافرینی بیایند و برای كشیدن آب، دلوی به درون چاه بفرستند و او خودش را بجای آب در آن دلو بیندازد و وقتی طناب را بالا بكشند یك وقت ببینند بجای آب، یوسف از چاه بیرون آمده است.

آیا قرآن و اسلام رابطه ی انسان با طبیعت را رابطه ی زندانی و زندان می داند؟ رابطه ی یوسف و چاه می داند؟ رابطه ی مرغ و قفس می داند؟ در عرفان روی این مطلب خیلی تكیه شده است. سنایی می گوید: «قفس بشكن چو طاووسان، یكی برپر بر این بالا» و دیگری می گوید: «ای یوسف مصر درآ از چاه» . [در تشبیه رابطه ی انسان و طبیعت ] به «زندانی و زندان» هم كه از زمین و آسمان گفته اند [2].
[1] من مخصوصاً در باب مكتب عرفان بیشتر بحثم را ادامه می دهم، زیرا- چنانكه عرض كردم- مكتب عرفان بیشتر با روحهای ما تماس داشته است ولی مكتب فلاسفه مال خودشان و كتابهایشان بوده و بین مردم نیامده است. مكتب عرفان به واسطه ی ذوق و شور و حرارتی كه در آن است و جذبه و زیبایی و جمالی كه دارد، در تمام خانه ها نفوذ دارد؛ مولوی در همه ی خانه ها نفوذ دارد، سعدی و حافظ در همه ی خانه ها نفوذ دارند. و لهذا این مكتب بسیار خدمت كرده و احیاناً اگر انحراف و لغزشی هم در كلمات بعضی از عرفا باشد- كه هست- آن هم به نوبه ی خود اثر زیادی دارد. از این جهت است كه من بحث خود را درباره ی مكتب عرفان نسبت به مكتب فلسفه بیشتر بسط می دهم.
[2] [كنایه از اینكه بسیار گفته اند. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است