در
کتابخانه
بازدید : 489716تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Collapse نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
چندین سال پیش داستانی را در مجله ای خواندم. افسانه ای ساخته بودند كه روزی یك شتر و یك روباه با هم رفیق شدند. روباه به شتر پیشنهاد كرد كه بیا یك زندگی اشتراكی داشته باشیم و این زندگی اختصاصی و مالكیت اختصاصی را الغاء كنیم و با یكدیگر دوست و رفیق باشیم و حتی یكدیگر را «رفیق» صدا بزنیم، من به تو می گویم «رفیقْ شتر» و تو هم به من بگو «رفیقْ روباه» ؛ صحبت «من» در كار نباشد.

حتی من هیچ وقت بعد از این نمی گویم «بچه ی من» ، می گویم «بچه ی ما» و تو هم به كرّه شترت دیگر نگو «كرّه شتر من» ، بگو «كرّه شتر ما» . بیا «من» را بكلی از بین ببریم و تبدیل به «ما» كنیم. من بعد از این به پالان تو می گویم «پالان ما» و تو هم به دم من
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 303
بگو «دم ما» و اساساً دیگر منی در كار نباشد. شتر بیچاره هم باور كرد. مدتی با هم زندگی اشتراكی كردند تا اینكه حادثه ای پیش آمد: روباه چند روزی شكاری گیرش نیامد. یك روز در حالی كه عصبانی و ناراحت بود، به خانه ی اشتراكی آمد ولی به اصطلاح روده ی كوچكش داشت روده ی بزرگش را از گرسنگی می خورد.

چشمش به كرّه شتر افتاد. او را به گوشه ای برد و درید و شكمی از عزا درآورد. شتر كه برگشت، سراغ بچه اش را گرفت. روباه اظهار بی اطلاعی كرد و گفت: نمی دانم.

شتر دنبال بچه اش گشت تا لاشه اش را پیدا كرد. بی تاب شد و به سرش می زد كه چه كسی بچه ی من را چنین كرده است. تا شتر گفت «بچه ی من» ، روباه گفت: تو هنوز تربیت نشده ای كه می گویی «بچه ی من» ؟ ! بگو «بچه ی ما» ! .

وقتی «من» این طور بخواهد تبدیل به «ما» بشود، شكل «روباه و شتر» را پیدا می كند.

پس این مكتب هم در مورد انسان كامل، مكتب كاملی نیست. در این مكتب فقط به یك ارزش، آنهم به طور ناقص توجه شده است
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است