علی علیه السلام می فرماید: دنیا! تو را طلاق دادم و سه طلاقه هم كردم و دیگر رجعتی در
این طلاق نیست. اُعْزُ بی عَنّی ای دنیا! از من دور شو! فَوَ اللّهِ لا اَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلّینی وَ لا
اَسْلَسُ لَكِ فَتَقودینی
[1]دنیا! به خدا قسم هرگز تسلیم و رام تو نمی شوم كه مرا خوار
و زبون كنی. علی علیه السلام همیشه در مقابل دنیا یعنی در مقابل اشیاء، یك حالت
عصیان و تمرد و سركشی دارد و هیچ اجازه نمی دهد كه دنیا در روح او چنگ
بیندازد. وَ لا اَسْلَسُ
[2]لَكِ من مهارم را به دست تو نمی دهم كه به هرجا كه بخواهی
بكِشی و ببری. این همان زهد اسلامی و ترك دنیای اسلامی است، یعنی آزاد زیستن
نسبت به نعمتهای دنیا و خود را نفروختن به نعمتهای دنیا.
باز علی علیه السلام می فرماید:
اَلدُّنْیا دارُ مَمَرٍّ لا دارُ مَقَرٍّ، وَ النّاسُ فیها رَجُلانِ: رَجُلٌ باعَ فیها نَفْسَهُ فَاَوْبَقَها
وَ رَجُلٌ اِبْتاعَ نَفْسَهُ فَاَعْتَقَها
[3].
مردم در بازار دنیا دو دسته اند: یك دسته در بازار دنیا خود را می فروشند و پولِ
فروختن خودشان را می گیرند، و دسته ی دوم مردمی هستند كه در دنیا خود را
می خرند و آزاد می كنند.
یك وقت علی علیه السلام درهم یا دیناری را كه مال خودشان بود كف دست گرفت،
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 295
قدری به آن نگاه كرد و فرمود: ای پول! تو تا وقتی كه در دست من هستی مال من
نیستی؛ درست عكس آنچه ما می گوییم. ما می گوییم تا وقتی پول مال من است كه
در جیب من است و وقتی خرج كردم از دست من رفته است. علی علیه السلام عكس این
را فرموده است: تو تا وقتی كه در دست من هستی مال من نیستی، زیرا تا وقتی كه
در دست من هستی باید مال تو باشم و نوكر تو باشم و تو را نگهداری كنم. تو آن
وقت مال من هستی كه تو را خرج كرده باشم و الاّ تا وقتی كه تو را نگه داشته ام تو
مال من و در خدمت من نیستی، من مال تو و در خدمت تو هستم.
علی علیه السلام از جلو یك قصابی می گذشت
[4]. قصاب چشمش كه به علی علیه السلام
افتاد عرض كرد: امروز گوشتهای خوبی آورده ام، اگر می خواهید بخرید. حضرت
فرمود: پول ندارم. قصاب گفت: من برای پولش صبر می كنم. فرمود: من به شكم خود
می گویم صبر كند. چرا از تو گوشت بگیرم كه تو بخواهی برای پولش صبر كنی؟ من
شكمم را وادار به صبر می كنم كه این مقدار ذلیل و مقروض و مدیون تو نباشم
[1] نهج البلاغه ، نامه ی 45
[2] «سلَس» حالت شتر یا حیوان دیگری را می گویند كه وقتی مهار شد، اگر آن را به دست بچه ای هم
بدهند رام دنبال او می رود. [سلَس یعنی انقیاد. ]
[3] نهج البلاغه ، حكمت 133
[4] سعدی این داستان را در مورد یك عارف به شعر درآورده است ولی چنانكه در احادیث ماست،
این واقعه در مورد علی علیه السلام است.