در
کتابخانه
بازدید : 489757تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Collapse نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این مكتب می گوید: اگر می خواهید انسان را از «من» بودن خارج كنید و «ما» كنید، او را در درونش اصلاح كنید، نگذارید بنده ی اشیاء شود و الاّ با سلب مالكیت فردی، این درد دوا نمی شود.

البته در اینجا باز دو مكتب است: یك مكتب می گوید كه اصلاً به مالكیتها كاری نداشته باشید، ناهمواریها هرمقدار باشد، فقط به درون بپردازید. مكتب دیگر می گوید: درست است كه اساس درون است ولی بدون اصلاح بیرون، درون را نمی شود اصلاح كرد؛ و ما در اسلام می بینیم كه به بیرون هم توجه است؛ یعنی اسلام می خواهد ناهمواریهای بیرون را تبدیل به همواری كند بدون آنكه مالكیت را بكلی الغاء كرده باشد. اسلام از راههایی وارد می شود تا تساوی پیدا شود و در جامعه همواری به وجود آید، ولی درعین حال این امر را برای اینكه «من» تبدیل به «ما» شود كافی نمی داند، مگر آنكه حقیقتی را بر روحها حاكم كند.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 296
حتماً در ادبیات، «مضاف» و «مضاف الیه» را خوانده اید [1]. مكتب سوسیالیسم توجهش به «مضاف» هاست، می گوید: این مضافها وقتی همراه «من» می آید، مثلاً «خانه ی من» و «پول من» و «لباس من» می شود، «من» را «من» می كند. مضافها را بردارید، چون وقتی مضافها اختصاصی شد، «من ساز» است [2] ولی این مكتب می گوید: مضافهای «من» كاری نمی كند، مضاف الیه های «من» كار می كند. می گوید: «منِ» چه؟ یعنی این «من» به چه تعلق دارد؟ اگر «من» به امور فردی و محدود تعلق داشته باشد «من» ، «من» می شود [و اگر «من» به امور جمعی و نامحدود تعلق داشته باشد «من» «ما» می شود. به عبارت دیگر] وقتی كه روح به امور فردی تعلق داشته باشد یعنی اموری كه یا باید مال من باشد یا مال شما تبدیل به «من» می شود؛ ولی وقتی كه روح به امور جمعی مثل ایده، ایمان و خدا تعلق داشته باشد، تبدیل به «ما» می شود. طرفداران این مكتب می گویند: ما انسانهایی را می بینیم كه اشیاء زیادی به آنها تعلق پیدا كرده ولی «من» آنها «من» باقی نمانده و «ما» شده است. وقتی هیچ چیزی به آنها تعلق نداشته، «من» آنها «ما» بوده و وقتی هم همه چیز را داشته اند «من» آنها «ما» بوده است، چون روح و روانشان به اشیاء تعلق نداشته است.

علی علیه السلام در زندگی چنین بود. او یك زندگی پرنوسانی داشت. روزی را گذرانده است كه نان او به همان مقداری كه شب با همسر و فرزندانش بخورند منحصر بوده است و وقتی آن را انفاق كرد، دیگر چیزی در خانه نداشت. ایامی هم بر علی علیه السلام گذشت كه در رأس بزرگترین كشور آن روز دنیا بود، مالك الرقاب مردم بود و بیت المال عظیمی در اختیارش بود، وسایل برای هر نوع تنعمی كه بخواهد و هرگونه كه بخواهد «من» را اشباع كند فراهم بود. ولی نه آن روزی كه چیزی به او تعلق نداشت و نه آن روزی كه بیش از همه ی مردم اشیاء در اختیارش بودند، هیچ وقت «من» او «من» نبود، همیشه «ما» بود. همیشه خودش را فراموش می داشت و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 297
در فكر دیگران بود. پس معلوم می شود این فلسفه درست نیست كه برای اینكه «من» ، «ما» بشود باید مالكیت و اختصاص را از بین ببریم
[1] وقتی یك شی ء را به شی ء دیگری نسبت می دهید و مثلاً می گویید: عبای من، عبا را «مضاف» و من را «مضاف الیه» می گویند.
[2] می دانید كه اینها در اصل، هم در قدیم الایام و هم در دوره ی جدید، اصل اشتراك را در مورد خانواده هم گفتند ولی به مشكل برخورد كردند. حتی در ابتدای انقلاب كمونیستی در شوروی، مسئله ی اشتراك در زن هم پیشنهاد شد ولی بعد در سال 1936 این را بكلی حذف كردند. در اینجا هم مسئله ی «من» و «ما» می آید ولی دیدند عملی نیست.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است