در
کتابخانه
بازدید : 489793تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Collapse نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اما این مكتب در مورد آزادی مطالب دیگری هم دارد. تا اینجا آزادی به معنی آزادی فلسفی را بیان می كند: انسان آزاد و مختار و مسئول خود آفریده شده است و حتی سرشت خود را خود باید به خود بدهد. بعد می گویند: هرچیزی كه برضد آزادی و منافی با آن باشد، انسان را از انسانیت خارج و او را بیگانه از انسانیت می كند.

انسان، بالذات آزاد آفریده شده است. ممكن است عواملی از جمله وابستگیها و تعلقها آزادی را از انسان بگیرد. اگر انسان خودش را به چیزی ببندد و به آن تعلق
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 308
و وابستگی پیدا كند و بنده و تسلیم چیزی باشد- حال هرچه می خواهد باشد- از نظر این مكتب از انسانیت خارج شده است، زیرا آزادی از او گرفته شده است.

انسان یك موجود آزاد و رهاست؛ همین قدر كه خود را به چیزی بست، آزادی و رهایی از او گرفته شده است.

لازمه ی تعلق و وابستگی انسان چند چیز است: اولاً وقتی انسان وابسته به چیزی مثل پول شد و پول نقش اساسی را در فكر و ذهن و خواست او بازی كرد، آن پول توجه انسان را از «خود» به پول جلب می كند و نتیجه اش غفلت انسان از خود و توجه به چیز دیگر است، خودفراموشی است. همین قدر كه انسان به چیزی وابسته شد و تعلق پیدا كرد، اولین خصلتش این است كه خودآگاهی را از انسان می گیرد، یعنی او را از خودش غافل می كند و توجه انسان را به آن چیز جلب می كند. هیچ وقت این انسان به یاد خودش نیست، به یاد آن محبوب و مطلوبش است، حالا می خواهد آن محبوب پول باشد، پست باشد، شغل باشد، هرچه می خواهد باشد.

پس اولین اثر وابستگی به اشیاء این است كه خودآگاهی را از انسان می گیرد و این خودش برای انسان یك سقوط است كه خودآگاهی را از او نفی می كند و بجای یك موجود خودآگاه یك موجود «خودغافل» و «غیرآگاه» می شود. اگر درباره ی آن شی ء از آن انسان سؤال كنی، دقیقترین اطلاعات را به تو می دهد ولی از خودش بی خبر است.

خصلت دوم این تعلقات این است كه انسان از ارزشهای خود و ارزشهای انسانی غافل می شود و همه ی توجهش معطوف به ارزشهای آن شی ء می شود. برای یك آدم پول پرست، آن چیزهایی كه ارزش انسانی است ارزش ندارد، اصلاً خود او برای خودش ارزش ندارد. شرافت و كرامت در ذهن او نقشی ندارد، آزادی و آزادگی در ذهن او نقشی ندارد و هرچه هست پول است. ارزشهای پول برای او ارزش است ولی ارزشهای خودش برای خودش ارزش نیست. ارزشهای خودش در نظر او سقوط می كند و ارزشهای غیر خودش (آن شی ء) زنده می شود.

خصلت سوم این است كه وابستگی به یك شی ء اسارت می آورد. وقتی انسان خودش را به یك چیز بست قهراً از جریان و حركت و تكامل می ایستد، چون به آن چیز مثل حیوانی كه او را به یك درخت یا میخ طویله بسته باشند، بسته شده است.

شما اگر یك انسان یا حیوان و یا اتومبیل را به یك درخت ببندید، جلو جریان و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 309
حركت او را گرفته اید، یعنی او را راكد و منجمد و متوقف كرده اید و به تعبیر فارسی امروز، او را از حالت «شدن» به حالت «بودن» تبدیل كرده اید یا به تعبیر فلاسفه ی خودمان حالت «صیرورت» - كه حالت اصلی اوست- از او گرفته می شود و تبدیل به حالت «نه صیرورت» بلكه «كینونت» می شود
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است