در
کتابخانه
بازدید : 489943تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand انسان معیوب و انسان سالم انسان معیوب و انسان سالم
Expand لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی
Expand درد انسان از دیدگاههای مختلف درد انسان از دیدگاههای مختلف
Expand درد خداجویی در انسان درد خداجویی در انسان
Expand اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل اجمال نظریات مكاتب مختلف درباره ی انسان كامل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل انسان كامل از دیدگاه مكتب عقل
Expand انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف انسان كامل از دیدگاه مكتب عرفان و تصوف
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (1) نقد و بررسی مكتب عرفان (1)
Expand نقد و بررسی مكتب عرفان (2) نقد و بررسی مكتب عرفان (2)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (1)
Expand نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2) نقد و بررسی نظریه ی مكتب قدرت (2)
Expand نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب سوسیالیسم
Collapse نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم نقد وبررسی نظریه ی مكتب اگزیستانسیالیسم
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
پس جوهر و حقیقت انسان و ارزش ارزشها و مادر ارزشهای انسان در این مكتب، آزادی و اختیار است و انسان اگر بخواهد نگهبان انسانیت خود باشد كه انسانیتش محو و مسخ نشود باید آزادی خود را حفظ كند و اگر بخواهد آزادی خود را حفظ كند باید خودش را از هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد نگه دارد، حتی- همان طور كه در جلسه ی گذشته گفتیم- آن «مگر» را هم در شعر حافظ (مگر تعلق خاطر به ماه رخساری) نیاورد. یا در آنجا كه می گوید:

فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
بنده ی عشقم و از هر دو جهان آزادم
«بنده ی عشقم» را هم حذف كند و بگوید: از هر دو جهان آزادم حتی از عشق. یا آنجا كه حافظ می گوید:

گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست
كه سر كوی تو از كون و مكان ما را بس
«گلعذاری» و «سایه ی سرو روان» و «بهشت» و «سركوی خودت» را باید [رها كند. ] این مكتب می گوید انسان باید آزاد مطلق باشد، و به همین دلیل با اینكه در بسیاری از اصول برضد مكتب ماتریالیسم دیالكتیك است ولی در عین حال یك گروه از این دو گروه اگزیستانسیالیست ها- كه هایدگر و سارتر و. . . هستند- ماتریالیست هستند و اینها مدعی اند كه اعتقاد و ایمان به خدا از دو نظر با این مكتب سازگار نیست: یكی از این نظر كه اساساً اعتقاد به خدا مستلزم اعتقاد به قضا و قدر است و اعتقاد به قضا و قدر، هم مستلزم اعتقاد به جبر- به عقیده ی اینها- و هم مستلزم اعتقاد به یك طبیعت ثابت بشری است؛ چون اگر خدایی وجود داشته باشد ناچار بشر باید در علم آن خدا یك طبیعت معین داشته باشد و لامتعین نخواهد بود، و همچنین اگر خدایی وجود داشته باشد قضا و قدر و در نتیجه جبر بر انسان حاكم می شود و دیگر اختیار و آزادی ندارد. پس ما چون آزادی را قبول كرده ایم، خدا را قبول نمی كنیم.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 310
بعلاوه، قطع نظر از اینكه اعتقاد به خدا با اعتقاد به آزادی- به عقیده ی اینها- منافی است، اعتقاد به خدا مستلزم ایمان به خداست و ایمان به خدا یعنی تعلق و بسته بودن به خدا، و حال آنكه بسته بودن- به هر شكل كه می خواهد باشد- و تعلق و ایمان و وابستگی به هر حقیقتی بر ضد آزادی انسان است، خصوصاً اگر این اعتقاد و بستگی اعتقاد و بستگی به خدا باشد، چون بستگی به خدا فوق همه ی بستگیهاست.

به قول شاعر:

من بسته ی تو هستم محتاج بستنی نیست
عهدی كه با تو بستم هرگز شكستنی نیست
اگر بستگی به خدا باشد، دیگر به هیچ شكل نمی توان آن را نقض كرد و شكست.

بنابراین، این مكتب كمال انسان را در آزادی می داند.

درباره ی این مكتب از دو جنبه می شود بحث كرد: یكی اینكه مدعی هستند كه اعتقاد به خدا با اختیار و آزادی ناسازگار است، و این یك اشتباه است. در كتاب علل گرایش به مادیگری و نیز در كتاب انسان و سرنوشت این مطلب را شرح داده و گفته ایم كه این طور نیست. آنچه كه اینها درباره ی اعتقاد به قضا و قدر فكر می كنند، همان است كه پیرزن ها فكر می كنند. اینها قضا و قدر را نشناخته اند و الاّ اعتقاد به قضا و قدر آنچنان كه در معارف اسلامی هست، به هیچ وجه با اختیار و آزادی انسان منافی نیست، ولی این جهت فعلاً مورد بحث ما نیست. بحث ما در قسمت دوم است.

اشكال دوم این مكتب در این است كه گفته اند تعلق و وابستگی به هرچیزی بر ضد آزادی انسان است ولو آنكه آن تعلق و وابستگی به خدا باشد. اینجا من مقدمه ای برای شما عرض می كنم
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است