در
کتابخانه
بازدید : 196736تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای شناخت حافظراههای شناخت حافظ
Expand حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی
Collapse جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
توجیه چهارم توجیهی است كه بسیاری از نویسندگان زمان ما در واقع برای اینكه توجیهی از حافظ برای خودشان پیدا كرده باشند ذكر می كنند كه اصلاً توجیه و تأویل نمی خواهد، ظاهر اشعار حافظ كه این همه می ستایی و می پرستی كرده و از شاهد و شاهدبازی و از عیش و از دم غنیمت شمردن سخن گفته است، همه حقیقت است و هرچه در این زمینه ها گفته اصلاً فكر حافظ همین بوده و آن حرفهای عارفانه كه حافظ در فلان شعر فلان نظر عرفانی را گفته یا در فلان شعر دیگر فلان مقام عرفانی را گفته، اینها توجیه و تأویل است، كسانی كه به شعر حافظ علاقه می ورزیده اند و حافظ و شعر حافظ را دوست داشته اند و نمی خواستند حافظ را به صورت یك فاسق و فاجر و مرد رند لاابالی معرفی كنند، ناچار آمده اند به توجیه و تأویل شعرهایش پرداخته اند؛ نه، شعر حافظ همین است، باطن و ظاهرش همین است. اولاً شعر او جدی است نه تخیل و شعر به معنای منطقی (برخلاف نظر اول) و ثانیاً یك گونه و یكدست است از اول تا آخر (برخلاف نظر امثال براون كه می گویند در حالات مختلفِ خودش گفته و برخلاف نظر كسی كه گفته است در دو دوره از عمرش این شعرها را گفته) ؛ همه یكدست است و مقصود هم همین است.

یك وقت مقاله ای- گویا در اطلاعات- خواندم. آقای محیط طباطبایی مقاله ای نوشته بودند تحت عنوان اینكه: چه اصراری هست بر اینكه ما حافظ را بی دین بدانیم؟ بعد شواهد و ادلّه ای تاریخی ذكر كرده بودند كه این جور نبوده و اصلاً تاریخ زمان حافظ او را یك مرد متدین می شناسد، و ایشان معتقد است كه حافظ را در عصر خودش و عصرهای بعد شیعه هم می دانستند. یكی دو روز بعد دیدیم كه یك نفر از همین نویسندگان مجلات، مقاله ای نوشته و عكس خودش را هم چاپ كرده - كه حافظ اگر آن عكس را می دید وحشت می كرد! - كه ارزش حافظ در همین عصیان حافظ است، در همین است كه اصلاً پایبند اصول و مقررات زمان خودش- و به قول او عادات زمان- نبوده؛ تمام ارزش حافظ در همین پشت پا زدن به اینها بوده است.

در این زمینه هم كتاب خیلی نوشته اند (فعلاً نمی خواهم اسمی ببرم، لزومی هم ندارد) ، مقاله خیلی نوشته اند، در مجلاتْ زیاد راجع به حافظ بحث كرده اند و همه ی قضاوتها هم در همین زمینه بوده است.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است