در
کتابخانه
بازدید : 196737تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand راههای شناخت حافظراههای شناخت حافظ
Expand حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی حافظ، گلی از بوستان معارف اسلامی
Collapse جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او جهان بینی و ایدئولوژی حافظ مطابق ظاهر اشعار او
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
آنچه در جلسات پیش بحث كردیم در واقع جنبه ی مقدّمی داشت برای آنچه كه از این به بعد می خواهیم بحث كنیم، یعنی همان نفس عرفان حافظ. مقصود، بیانات و اشارات عرفانی است كه در حافظ آمده است. جلسات گذشته همه برای اثبات و یا لااقل رفع مانع از این مطلب بود كه اساساً حافظ را ما به عنوان یك عارف بشناسیم یا نه، دیوان حافظ را یك دیوان عرفانی بشناسیم یا نه؟ و عرض كردیم از وقتی كه حافظ از دست هم تیپ های خودش (عرفا) خارج شده و به دست ادبا و ادبیاتی ها و بدتر به دست روزنامه نویس ها افتاده، اصلاً مسخ شده و یك چیز دیگر است.

بحثهای گذشته همه برای این بود كه تا اندازه ای آن چهره ی واقعی حافظ را بتوانیم نشان دهیم، لااقل آن پرده هایی كه كشیده شده مقداری عقب بزنیم. البته لازم بود و هست كه ما آن سلسله بیاناتی را كه در حافظ هست كه همانها سبب شده- و یا لااقل بهانه ای به دست می دهد برای افرادی- كه حافظ را آنچنان تفسیر كنند توضیح دهیم كه چگونه است؟ آیا این حیرتی كه در حافظ است مقصود چیست؟ همین چیزی است كه اینها می گویند؟ آیا واقعاً حافظ یك انسان جبری گرا بوده با همه ی لوازم و عوارضش؟ آیا در باب می و معشوق، شراب و شاهد، مقصودش چه بوده و چه هدفی از این سخنان داشته؟ آن مسئله ی نقدگرایی و بدبینی به آینده، منظورش
مجموعه آثار شهید مطهری . ج23، ص: 388
چیست؟ ما دیدیم همه ی اینها در كلمات حافظ بود، و حتی معانی ای از قبیل دعوت صریح به گدایی و دریوزگی. مقصودش از اینها چیست؟ و در بسیاری از جاها آن روشِ به اصطلاح یزیدی گری یعنی مقایسه كردن میان این عیاشیهای ظاهری و عبادات و بعد ترجیح دادن اینها بر آنها و تحقیر آنها، همه ی این مضامین در اشعار حافظ هست.

شاید از یك نظر مناسب بود كه ما الآن به توضیح آنها بپردازیم. ولی، تا ما این مراحل دیگر را طی نكرده ایم بهتر است به توضیح آنها نپردازیم؛ یعنی بعد از طی این مراحل، آنها بهتر قابل توضیح است.

قبلاً عرض كرده ایم كه عرفان دو جنبه دارد: یكی جنبه ی نظری و دیگر جنبه ی عملی. جنبه ی نظری آن، جهان بینی عرفانی است. عرفان در مقابل همه ی مكتبهای فلسفی جهان از خود یك جهان بینی خاصی دارد یعنی یك دید خاص درباره ی هستی دارد كه با دید هر تیپی از تیپهای فلاسفه مختلف است. این را اصطلاحاً می گوییم «عرفان نظری» . قسمت دوم عرفان، عرفان عملی است. عرفان عملی یعنی طریقت به اصطلاح، سیر و سلوك انسان به سوی حقیقت، به سوی خدا كه این خودش یك نوع روان شناسی خاصی است كه لااقل به عقیده ی خود اینها تا كسی وارد این عوالم نباشد، نمی تواند آنها را درك كند. درك این مراحل از عهده ی یك فیلسوف یا یك عالم یا یك روان شناس عادی كه می خواهد با مقیاسهای عادی تحقیق كند خارج است. عرفان نظری بی شباهت به فلسفه نیست، جهان بینی است، منتها جهان بینی ای كه اصل بینشش بینش اشراقی و قلبی و معنوی است؛ بیانش بیان فلسفی است، نه اینكه بینشش هم بینش فلسفی است. بینش، بینش اشراقی است منتها بعدها به بیان فیلسوفانه درآورده اند كه عرض كردیم كسی كه این كار را در جهان اسلام كرد و دیگران دنبال او را گرفتند، محیی الدین عربی است؛ از زمان اوست كه جهان بینی اشراقی و معنوی عرفانی یك نوع بیان فلسفی پیدا كرد. اكنون ما اصول جهان بینی عرفانی را عرض می كنیم.

کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است