در
کتابخانه
بازدید : 97275تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اصلاح یعنی سامان بخشیدن، نقطه ی مقابل افساد است كه به معنی نابسامانی ایجاد كردن است. اصلاح و افساد یكی از زوجهای متضاد قرآن است كه مكرر در قرآن مطرح می شوند. زوجهای متضاد یعنی آن واژه های اعتقادی و اجتماعی كه دو به دو در برابر یكدیگر قرار گرفته اند و به كمك یكدیگر بهتر شناخته می شوند از قبیل توحید و شرك، ایمان و كفر، هدایت و ضلالت، عدل و ظلم، خیر و شر، اطاعت و معصیت، شكر و كفران، اتحاد و اختلاف، غیب و شهادت، علم و جهل، تقوا و فسوق، استكبار و استضعاف و غیره.
برخی از این زوجهای متضاد از آن جهت در كنار یكدیگر مطرح می شوند كه یكی باید نفی و طرد شود و دیگری جامه ی تحقق بپوشد. اصلاح و افساد از این قبیل است. مورد استعمال اصلاح در قرآن گاهی رابطه ی میان دو فرد است (اصلاح ذات البین) و گاهی محیط خانوادگی است و گاهی محیط بزرگ اجتماعی است كه اكنون مورد بحث ماست و در آیات زیادی مطرح است [1]. از این پس ما هرگاه این واژه را به كار ببریم، منظور اصلاح در سطح اجتماعی و به عبارت دیگر اصلاح اجتماعی است.
قرآن كریم در مجموع تعبیرات خود، پیامبران را مصلحان می خواند، چنانكه از زبان شعیب پیغمبر می گوید:
اِنْ اُریدُ اِلَّا الْاِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفیقی اِلّا بِاللّهِ عَلَیْهِ تَوَكَّلْتُ وَ اِلَیْهِ اُنیبُ [2].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 25
جز اصلاح تا آخرین حد توانایی منظوری ندارم. موفقیتم جز به دست خدا نیست. تنها بر ذات مقدس او توكل می كنم و تنها به سوی او بازخواهم گشت.
و برعكس، ادعای اصلاح منافقین را به شدت تخطئه می كند:
وَ اِذا قیلَ لَهُمْ لاتُفْسِدوا فِی الْاَرْضِ قالوا اِنَّما نَحْنُ مُصْلِحونَ. اَلا اِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدونَ وَلكِنْ لایَشْعُرونَ [3].
هرگاه به آنها گفته شود در زمین فساد مكنید، می گویند ما فقط اصلاحگرانیم. آگاه باشید كه همینها مفسدانند و خود هم به دقت درك نمی كنند.
اصلاح طلبی یك روحیه ی اسلامی است. هر مسلمانی به حكم اینكه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و لااقل طرفدار اصلاح طلبی است زیرا اصلاح طلبی، هم به عنوان یك شأن پیامبری در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منكر است كه از اركان تعلیمات اجتماعی اسلام است. البته هر امر به معروف و نهی از منكر لزوماً مصداق اصلاح اجتماعی نیست ولی هر اصلاح اجتماعی مصداق امر به معروف و نهی از منكر هست. پس هر مسلمان آشنا به وظیفه از آن جهت كه خود را موظف به امر به معروف و نهی از منكر می داند، نسبت به اصلاح اجتماعی حساسیت خاص دارد.
ضمناً لازم است به یك نكته توجه دهیم كه در عصر ما نسبت به اصلاحات اجتماعی حساسیت مثبت و مباركی پیدا شده كه قابل تقدیر است، اما این جهت احیاناً به نوعی افراطگرایی كشیده می شود كه هر خدمتی جز اصلاح اجتماعی به هیچ گرفته می شود. هر خدمتی با معیار اصلاح سنجیده می شود و ارزش هر شخصیتی به میزان دخالتش در اصلاحات اجتماعی معتبر شناخته می شود. این طرز تفكر هم به نظر می رسد صحیح نیست، زیرا هرچند اصلاح اجتماعی جامعه خدمت
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 26
است اما هر خدمتی لزوماً اصلاح اجتماعی نیست. اختراع داروی سل یا سرطان خدمت است اما اصلاح نیست. پیش بردن علوم، خدمت است اما اصلاح نیست. هر پزشك كه از بامداد تا شامگاه بیمار می بیند و معالجه می كند، خدمت اجتماعی می كند اما اصلاح اجتماعی نمی كند زیرا اصلاح اجتماعی یعنی دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب، و كار پزشك اینچنین نیست. از این رو ارزش كار خدمتگزاران بزرگ را به جرم اینكه در اصلاحات اجتماعی نقشی نداشته اند نباید ندیده بگیریم. كار شیخ مرتضی انصاری یا صدرالمتألهین یك خدمت است و خدمت بسیار بزرگ هم هست در صورتی كه كار آنها اصلاح، و خود آنها مصلح به شمار نمی روند. یا مثلاً تفسیر مجمع البیان كه در حدود نه قرن پیش نوشته شده و همواره مورد استفاده ی صدها و هزارها نفر بوده و هست خدمت است اما اصلاح اجتماعی شمرده نمی شود، كاری بوده كه یك عالم در انزوا انجام داده است. بسا افراد كه از راه تقوای شخصی و الگو بودن عینی خودشان بزرگترین خدمتها را كرده اند، در حالی كه عملاً از دخالتهای اجتماعی بركنار بوده اند. پس صالحان نیز مانند مصلحان ارزشمندند و خدمت كرده اند گو اینكه مصلح شمرده نشوند.
در جمله های بالا كه از نهج البلاغه نقل كردیم، علی علیه السلام نقش خود را از نظر فعالیتهای اجتماعی به عنوان «مصلح» توضیح می دهد. امام حسین علیه السلام هم در مجمعی بزرگ كه ایام حج از كبار صحابه در زمان معاویه تشكیل داد و سخنرانی مفصلی ایراد كرد كه در تحف العقول مسطور است، در ضمن سخنانش همین جمله های پدر را آورد، یعنی نقش خود را در فعالیتهایی كه قصد آنها را داشت به عنوان «مصلح» بیان كرد.
امام حسین در وصیتنامه ی معروفش خطاب به برادرش محمد بن حنفیّه نیز به كار خود عنوان «اصلاح» و به خود عنوان «مصلح» داد. در آنجا چنین نوشت:
اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً، اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فی اُمَّةِ جَدّی، اُریدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ اَ نْهی عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی [4].
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 27
قیام من قیام فردی جاه طلب یا كامجو یا آشوبگر و یا ستمگر نیست، در جستجوی اصلاح كار امت جدّم بپا خاسته ام، اراده دارم امر به معروف و نهی از منكر كنم و به سیرت جدّ و پدرم رفتار نمایم.

[1] . رجوع شود به سوره ی بقره / 11 و 220 و اعراف / 56 و 85 و 170 و هود / 88 و 117 و قصص /19.
[2] . هود / 88.
[3] . بقره / 11 و 12.
[4] . مقتل الحسین مقرّم، ص 156.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است