در
کتابخانه
بازدید : 603082تاریخ درج : 1391/03/21
Skip Navigation Links.
شناسه کتاب
Expand دیباجه دیباجه
Expand اهداف روحانیت در مبارزات*  اهداف روحانیت در مبارزات*
Expand مفهوم آزادی عقیده مفهوم آزادی عقیده
Expand تحلیل انقلاب ایران (1) تحلیل انقلاب ایران (1)
Expand تحلیل انقلاب ایران (2) تحلیل انقلاب ایران (2)
Collapse آینده انقلاب اسلامی ایران آینده انقلاب اسلامی ایران
Collapse ماهیت انقلاب ایران ماهیت انقلاب ایران
Expand ریشه های انقلاب اسلامی ریشه های انقلاب اسلامی
Expand عدالت اجتماعی عدالت اجتماعی
Expand استقلال و آزادی استقلال و آزادی
Expand معنویت در انقلاب اسلامی معنویت در انقلاب اسلامی
Expand روحانیت و انقلاب اسلامی روحانیت و انقلاب اسلامی
Expand وظایف حوزه های علمیه وظایف حوزه های علمیه
Expand نقش زن در جمهوری اسلامی نقش زن در جمهوری اسلامی
نقش بانوان در تاریخ معاصر ایران
درباره ی جمهوری اسلامی
مصاحبه مطبوعاتی
جمهوری اسلامی- انتقادها
مصاحبه تلویزیونی (1)
مصاحبه تلویزیونی (2)
مصاحبه تلویزیونی (3)
Expand بخش ضمیمه: آزادی عقیده بخش ضمیمه: آزادی عقیده
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
این همه می گوییم انقلاب، اگر از ما بپرسند انقلاب را تعریف كنید، انقلاب چیست، در جواب چه باید بگوییم؟ انقلاب چگونه پیدا می شود و عامل به وجود آمدن یك انقلاب چیست؟ مكتبها از نظر انقلاب سازی چگونه نقشهایی می توانند داشته باشند و بالخصوص اسلام به عنوان یك مكتب در ذات خودش دارای چه عناصر انقلابی است؟ انقلاب- معلوم است- عبارت است از این كه مردمی طغیان می كنند علیه نظمی و وضعی كه بر آنها حاكم است، برای به وجود آوردن یك وضع دیگر و نظم دیگر كه مورد آرزوی آنها و آرمان و ایده آل آنهاست.
فرق انقلاب با كودتا این است كه انقلاب ماهیت مردمی دارد ولی كودتا چنین نیست بلكه یك عده معدود كه مسلح و مجهز به نیرو هستند در مقابل یك قدرت دیگر كه آن هم احیانا مسلح است قیام می كنند. آنها هم وضع موجود را در هم می ریزند و وضع دیگری به وجود می آورند، اما اقلیتی علیه یك اقلیت دیگر قیام می كند؛ یعنی اقلیتی بر اكثریتی حاكم است، بعد اقلیت دیگری پیدا می شود و آن اقلیت را برمی دارد و خودش به جای آن می نشیند، اعم از این كه این دومی یك اقلیت صالح باشد یا ناصالح. به هر حال اكثریت مردم از حساب خارجند.
ما ایرانیها در دور و بر خودمان كودتاهای زیادی در عمر خودمان دیده ایم كه اگرچه نام انقلاب روی آنها می گذارند اما در واقع انقلاب نیست، كودتاست. در سال 1331 هجری (1952 میلادی) در مصر به قول خودشان انقلاب شد، ولی آن انقلاب نبود، یك عده افسر كه در رأسشان ژنرال نجیب و عبدالناصر بودند علیه حكومت موجود كودتا كردند و اسمش را انقلاب گذاشتند، اما ملت مصر انقلاب نكرد و لهذا با رفتن آن افسرها «كَأَنْ لَمْ یَكُنْ شَیْئاً مَذْكوراً» چیزی وجود نداشت.
در سال 1299 در ایران خودمان سید ضیاء و رضا خان كودتا كردند ولی مردم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 197
از حساب خارج بودند، مردمْ كاری و انقلابی نكردند. در سوریه، عراق و پاكستان مكرر كودتا واقع شده، ولی اینها كودتاست و انقلاب نیست.
انقلاب عبارت است از طغیان و عصیان مردمی كه محكوم یك نظام هستند و از آن نظام ناراضی و خشمگین اند علیه آن نظامِ حاكم برای این كه وضع مطلوبی كه آرمان آنهاست به وجود بیاید. و لهذا انقلاب در دنیا كم اتفاق افتاده.
انقلاب ایران یك انقلاب به تمام معنا واقعی است. در چند قرن معاصر غیر از انقلاب كبیر فرانسه و انقلاب اكتبر [روسیه ] انقلاب دیگری نیست كه نامش را بشود «انقلاب» گذاشت و بلكه انقلاب اسلامی ایران ماهیت انقلابی اش از آنها خیلی بیشتر است. واقعا مردمی با دست خالی و فقط با روحیه ی انقلابی علیه یك رژیمِ «در مقابل مردم خیلی قوی» قیام كردند و در قیام خود موفق شدند. گاهی انقلابهایی است كه حالت نیمه انقلابی و نیمه كودتایی دارد، یعنی اگر مردم انقلاب كرده اند در كنار آن مردم یك ارتش منظم و قوی وجود داشته، مثل این كه در روسیه لنین ارتش هم داشت، در چین مائو ارتش هم در كنار مردم داشت. ولی این تنها انقلاب ایران است كه مردم با دست خالی قیام كردند و اگر نظیری از این جهت بشود برایش ذكر كرد همان انقلاب صدر اسلام است. درباره ی این خصوصیات بعد هم ممكن است بحث كنیم. به هر حال انقلاب با كودتا فرق دارد و متفاوت است.
گفتیم كه انقلاب، عصیان و طغیان علیه نظم موجود و وضع موجود است. پس ریشه اش در نارضایی ها و خشمهای مردم از یك طرف و در آرزوها و طلبها و خواسته های مردم از طرف دیگر است؛ مردمْ ناراضی از وضع موجود و آرزومند وضع مطلوب اند. اما نكته این جاست: آیا نارضایی از وضع موجود و آرزومندی وضع مطلوب كافی است؟ نه. ممكن است مردمی از وضع خودشان ناراضی باشند، بسیار هم ناراضی باشند و وضع دیگری را آرزومند باشند و بسیار هم آرزومند باشند ولی هرگز انقلاب نكنند، برای این كه در همان حال دارای یك روحیه ی تسلیم و تمكین اند. ناراضی است اما در همان حال كه ناراضی است تسلیم آن قدرتی است كه بر او حكومت می كند. مظلوم است، احساس مظلومیت می كند ولی یك مظلوم مُنظلم و ظلم پذیر است. «آخ» می گوید، ناله هم می كند، شكایت هم می كند، گریه هم می كند، اما در عین حال انقلاب نمی كند.
مجموعه آثار شهید مطهری . ج24، ص: 198
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است