در
کتابخانه
بازدید : 74460تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
[1]
عاشق چو رو به كعبه ی صدق و صفا كند
احرام خود ز كسوت صبر و رضا كند
در پیش راه بادیه گیرد غریب وار
ترك عشیره و بلد و اقربا كند
مگریزد از شداید و رنج مسافرت
در طی ره تحمل خار جفا كند
بگشاید آن زمان دو لب از بهر تلبیه
گوش سپهر كر ز صلای بلی كند
از صدق چون قدم بنهد در منای عشق
اول به پای دوست سر و جان فدا كند
آنجا كه موقف عرفات محبت است
بر جای سنگریزه سر از كف رها كند
از بهر استلام حجر چون كند نزول
تن را نشان ناوك سنگ و عصا كند
برگرد خیمه گاه بگردد پی وداع
با چشم اشكبار طواف النسا كند
از پرده ی خیام شتابان به قتلگاه
رو آورد به هروله قصد صفا كند
از ركن تا مقام شهادت به پای شوق
طی طریق از سر مهر و وفا كند
پس در كنار زمزم اخلاص تشنه لب
بنشیند و به زمزمه یاد خدا كند
آنگاه دست و روی بشوید ز خون خویش
برخیزد و نماز شهادت ادا كند
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 123
قربان عاشقی كه حدیث مصیبتش
كاخ وجود را همه ماتم سرا كند
گسترده شد بساط عزایش به روزگار
تا عیش روزگار بدل بر عزا كند
بی اختیار خون چكد از دیده ی جلی
هر دم كه یاد واقعه ی كربلا كند
تقدیم حضور دانشمند معظم حضرت آقای مطهری (دامت بركاته) می گردد.
الاحقر سید جواد الیاسی
ای قوم به حج رفته كجایید كجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه ی دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی صورت معشوق ببینید
هم حاجی و هم كعبه و هم خانه شمایید
صد بار از این راه بدان خانه برفتید
یك بار از این خانه بر این بام برآیید
گر قصد شما دیدن آن خانه ی جان است
اول رخ آیینه به صیقل بزدایید
احرام چو بستید از آن خانه برستید
از فرقه ی ناموس بكلی بدرآیید
آن خانه لطیف است نشانهاش مگویید
از خواجه ی آن خانه نشانی بنمایید
كو دسته ای از گل اگر آن باغ بدیدید
كو گوهری از جان اگر از بحر جدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس كه بر گنج شما پرده شمایید
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 124
روبند گشایید و ز سر پرده ی اسرار
پس خویش بدانید كه سلطان نه گدایید
گنجید نهان گشته در این توده ی پرخاك
چون قرص قمر ز ابر سیه باز برآیید
خاقانی در صفحه ی 215 دیوان خود قصیده ای مفصل و عالی دارد در وصف حج كه در سفری كه به مكه رفته سروده است، رجوع شود.
ایضاً در صفحه ی 88 قصیده ی دیگری در وصف حج دارد كه با این بیت شروع می شود:
شبروان در صبح صادق كعبه ی جان دیده اند
صبح را چون مُحرمان كعبه عریان دیده اند
رجوع شود به مقدمه ی دیوان خاقانی، صفحه ی هفده و هجده.
ایضاً ناصرخسرو اشعار معروفی دارد راجع به حج كه به میم ختم می شود.

رجوع شود به اربعین طهرانی.
رجوع شود به مقاله ی «سرگذشت اندونزی» در مجله ی راهنمای كتاب، شماره ی آذرماه 40.
ایضاً رجوع شود به ورقه های كعبه و نقش اجتماعی آن [در صفحه ی 63 همین كتاب ] .

[1] . [اشعار ذیل را آقای سید جواد الیاسی به استاد شهید تقدیم نموده و ایشان در یادداشتهای «حج» قرار داده اند. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است