در
کتابخانه
بازدید : 88945تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
و اما از نظر آن فردی كه آزادی او از دست رفته است [اسلام چه كرده است؟ ] متأسفانه در تعلیمات مسیحیت یعنی تعلیماتی كه از اوایل مسیحیت پیدا شده- عرض نمی كنم در تعلیمات حضرت مسیح- این زبون پروری وجود داشته است ولی در اسلام با زبون پروری مبارزه شده است. اسلام به همان درجه كه ظالم را دشمن می دارد، زبون را و آدمی كه در مقابل ظالم با اینكه قدرت دارد تسلیم است دشمن می دارد. اسلام می گوید: لایُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسّوءِ مِنَ الْقَوْلِ اِلّا مَنْ ظُلِمَ [1]. اسلام می گوید كه خداوند از بدگویی و شعار دادن علیه كسی و لكّه دار كردن و بدنام نمودن دیگران خوشش نمی آید مگر در مورد كسی كه مظلوم واقع شده است. به مظلوم اجازه می دهد فریاد كند، بدگویی كند، حتی شعر بگوید، هجو كند، شعار بدهد؛ چرا؟ چون راه، راهِ احقاق حق است. علی علیه السلام می فرمود: لایَمْنَعُ الضَّیْمَ الذَّلیلُ وَ لایُدْرَكُ الْحَقُّ اِلّا بِالْجِدِّ [2]. آدم ذلیل و ضعیف هرگز نمی تواند از ظلم دفاع كند. حق را جز با جدیت و كوشش و نیرو و تصمیم نمی شود به دست آورد. ویل دورانت در كتاب تاریخ تمدن، جلد یازدهم می گوید: هیچ دینی مانند اسلام پیروان خودش را به قوّت دعوت نكرده است. البته همین طور است. دینی كه در آن جهاد و امر به معروف و نهی از منكر و «وَ اَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» [3] وجود دارد هرگز دعوت به ضعف و زبونی نمی كند. اسلام با این عامل هم كه عامل زبونی و ضعف باشد به این شكل مبارزه كرده است. نمونه هایی كه عرض كردم برای همین بود. خود پیغمبر اكرم مگر چنین نبود؟ پیغمبر اكرم- همان طوری كه درباره ی علی علیه السلام عرض كردم- درباره ی شخص خودش هم همین جور بود، كوشش می كرد كه مردم زبون و ضعیف بار نیایند. حتی وقتی احساس می كرد مردم در مقابل شخص خودش احساس زبونی می كنند، برای اینكه زبون نباشند آن زبونی را از آنها می ریخت.
مردی آمد خدمت رسول اكرم، چشمش كه به حضرت افتاد، با اینكه حضرت به اصطلاح خودش را نمی گرفت و یك دبدبه و جلالی به خودش نمی بست ولی مع ذلك آن اهمیت و عظمت و شخصیت حضرت او را گرفت، وقتی خواست با
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 145
حضرت صحبت كند زبانش به لكنت افتاد، تا زبانش به لكنت افتاد فوراً پیغمبر اكرم از جا حركت كرد، آن مرد را به سینه ی خودش چسبانید، محكم در آغوشش گرفت؛ بعد گفت: ای رفیق! چرا زبانت گرفت؟ از من ترسیدی؟ چرا بترسی؟ من كه آدم ترسناكی نیستم، من پسر آن زنی هستم كه با دست خودش از بزها شیر می دوشید.

من مثل برادری از برادرهای تو هستم، نترس، با من درست صحبت كن، مرعوب من نباش. اسلام با این مرعوبیتها مبارزه می كرد.
بله، اسلام چنین دینی است كه نه تنها شعار آن شعار آزادی بوده است بلكه با عوامل زبونی و ضعف مبارزه كرده و در مقابل، عوامل آزادی و قدرت و نیرومندی را تقویت كرده است و همه ی اینها از شبی مانند چنین شبی آغاز شده است كه شخص مقدس رسول خدا از كوه حرا به زیر آمد، بعد از مدتی به او دستور داده شد: یا اَیُّهَا الْمُدَّثِّرُ. قُمْ فَاَنْذِرْ. وَ رَبَّكَ فَكَبِّرْ [4] برخیز، به مردم اعلام خطر كن. اولین چیزی كه اعلام می كنی و به مردم می گویی عظمت خداست: خدا را به عظمت در میان مردم یاد كن، عظمت خدا را به اینها بفهمان؛ عظمت خدا را كه بفهمند دیگر غیر خدا را رها می كنند. آمد در میان مردم و گفت: قولوا لا اِلهَ اِلَّا اللّهُ تُفلِحوا.
خدایا از تو می خواهیم، به حق ذات مقدست تو را قسم می دهیم، كه ما را از انواری كه در مثل چنین شبی از جهان غیب تابیده است بهره مند بفرما.
خدایا ما را به حقایق دین
[ اسلام آشنا بفرما. ] [5]
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 146

[1] . نساء / 148.
[2] . نهج البلاغه، خطبه ی 29.
[3] . انفال / 60.
[4] . مدّثّر / 1- 3.
[5] . [چند ثانیه ای از آخر نوار ضبط نشده است. ]
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است