در
کتابخانه
بازدید : 88950تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
اینجا سؤالی پیش می آید و آن سؤال این است: آیا آزادی در حقیقت و واقع همین مقدار ارزشی كه بشر به آن می دهد و آن را بالاترین نعمتها می داند و یكی از
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 147
مقدس ترین مقدسات خود می شمارد همین مقدار ارزش را دارد یا ندارد؟ عرض می كنم از یك نظر اگر به آزادی نظر بكنیم می بینیم این همه ارزشی كه به آن داده اند استحقاق آن را ندارد، بیش از اندازه برای آن ارزش قائل هستند. ولی از دیدگاه دیگر كه نگاه بكنیم می بینیم حق داشته اند كه این همه مقام آزادی را بالا ببرند. اما دیدگاهی كه از آن دیدگاه آزادی این ارزش را ندارد این است كه معنا و حقیقت آزادی جز نبودن سد و مانع برای تجلی فكری و عملی بشر چیزی نیست. می گوییم بشر آزاد آفریده شده است و باید آزاد زندگی كند یعنی افراد دیگر در مقابل تجلیات فكری و عملی او مانعی ایجاد نكنند و حتی بالاتر، فكر و عمل او را در خدمت خود نگیرند ولی اصل خود آزادی كه فلاسفه تعریف كرده اند، به معنی نبودن قید و نبودن مانع و سد در جلو تجلیات فكری و عملی بشر است. وقتی كه معنی آزادی نبودن مانع است پس آنقدر ارزش زیاد ندارد، برای اینكه یك موجود بیش از آن اندازه كه احتیاج به عوامل منفی دارد احتیاج به عوامل مثبت دارد.
مثال عرض می كنم: یك گل برای اینكه ترقی و تجلی داشته باشد، سیر كمالی خودش را طی كند و به آن قلّه ای كه برای او تقدیر شده است برسد احتیاج به یك سلسله عوامل مثبت و بعضی عوامل منفی دارد؛ احتیاج به خاك، آب، هوا، حرارت و گرمی و نور، كمكهایی كه باغبان می كند و امثال اینها دارد و احتیاج دارد به اینكه سد و مانعی برای این گل وجود نداشته باشد؛ مثلاً اگر گلی را كه باید در یك زمین یك متر در یك متر خاك وجود داشته باشد و ریشه بدواند، در یك گلدان كوچك قرار بدهند و سدی در جلو پیشروی او ایجاد كنند یا در بالای او سقفی و مانعی قرار بدهند، مانع آزادی تجلی این گل شده اند. گل، هم به آن عوامل مثبت احتیاج دارد و هم به نبود مانع یعنی به این عامل منفی. وقتی انسان درباره ی گل فكر می كند، در درجه ی اول راجع به عوامل مثبتش فكر می كند، راجع به خاك و آبش فكر می كند، راجع به نور و هوا فكر می كند، راجع به باغبان فكر می كند، راجع به موادی كه برای تقویت او لازم است فكر می كند ولی درباره ی اینكه سد و مانعی در كار نباشد آنقدر فكر نمی كند یعنی آنقدر برای این مسئله اهمیت قائل نیست. پس اگر از این دیدگاه نگاه بكنیم می بینیم البته آزادی نعمتی است برای گل، و هم نعمتی است برای انسان اما نعمتی است در مرتبه ی متأخر از عاملهای مثبت در زندگی گل یا انسان.
ولی وقتی كه از یك دیدگاه دیگر نگاه می كنیم می بینیم بشر حق داشته است و
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 148
حق دارد برای آزادی این همه ارزش قائل باشد. آن حق از این ناحیه است كه آزادی آن نعمتی است كه بشر آن را از هر نعمت دیگری كمتر داشته است، یعنی عوامل مثبت ترقی و تجلی و تكامل بشر همیشه به نسبت، بیشتر وجود داشته اند و وجود دارند تا این عامل منفی كه همیشه ضدش یعنی مانعش وجود دارد، و بشر هر نعمتی را كه كمتر داشته باشد و كمتر به دستش آمده است برای آن ارزش و اهمیت بیشتری قائل است. این همه كه دنیا برای آزادی ارزش قائل است و مقامش را بالا می برد برای این است كه عامل ضد آزادی زیاد بوده است. یك شعر معروف نیمه عامیانه ای در میان خود ما هست، می گوییم:
بهشت آنجاست كآزاری نباشد
كسی را با كسی كاری نباشد
همه می گوییم و همه هم قبول داریم و حال آنكه انسان اگر فكر بكند آن بهشت نیست. آن چه بهشتی است كه در جایی باشیم كه فقط آزاری در آنجا نیست، كسی با كسی كار ندارد، هركسی تنها برای خودش زندگی می كند! این، خوشی و سعادتی برای بشر نیست. بهشت آنجاست كه افرادی با یكدیگر باشند و به یكدیگر انس داشته باشند، به تعبیر قرآن: اَلْاَخِلّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ اِلَّا الْمُتَّقینَ [1]. آیه ی دیگر می فرماید: عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلینَ [2]. بهشت آنوقت بهشت است كه در آنجا افراد بشر با یكدیگر محبت و انس داشته باشند، برادر باشند، مواخات و گذشت و عواطف داشته باشند، و الّا جایی كه افراد بشر با یكدیگر بیگانه باشند و حداكثرِ بهره ای كه از وجود یكدیگر می برند این است كه آزارشان به یكدیگر نمی رسد، این البته جهنم نیست اما بهشت هم نیست، باید گفت اعراف است، نه بهشت است و نه جهنم. اینكه بشر آنجایی را كه آزار نباشد و كسی را با كسی كار نباشد بهشت نامیده است، از بس كه از ناحیه ی آزارِ از دیگران آسیب دیده است؛ این است كه خیلی برایش ارزش قائل است.

[1] . زخرف / 67.
[2] . صافّات / 44.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است