در
کتابخانه
بازدید : 88939تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
یكی از فلاسفه ی معروف اروپا در قرن هفدهم به نام هابز- انگلیسی است- یك فلسفه ی سیاسی دارد، كتابهایش به فارسی هم ترجمه شده است، مقایسه ای می كند میان
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 153
حیوانهای اجتماعی و انسان كه یك موجود اجتماعی است؛ می گوید چرا وضع اجتماع حیوانهای اجتماعی از قبیل زنبور عسل و مورچه یك سامان خاصی دارد و اختلاف و جنگ و خونریزی در آنجا نیست ولی انسان چنین است؟ بعد می گوید میان انسان و آنها تفاوتهایی وجود دارد. یكی از تفاوتهایی كه در میان انسان و حیوانات اجتماعی هست كه سبب شده اجتماع آنها منظم بماند و در اجتماع انسان فساد واقع شود این است كه در میان انسانها رقابت وجود دارد و در میان آنها رقابت وجود ندارد. یكی دیگر از مابه التفاوت ها این است كه در آنها خیر فرد و خیر عموم با همدیگر متحد است، احیاناً خیر فرد در جهتی و خیر عموم در جهتی قرار نمی گیرد، ولی مشكل زندگی بشر این است كه احیاناً خیر فرد، منفعت فرد در جهتی قرار می گیرد و مصلحت اجتماع در جهت دیگر. علت دیگر این است كه بشر به واسطه ی عقل و ابتكارش احساس نقص می كند و دنبال كمال بالاتر است ولی حیوان اجتماعی همان را كه دارد حد اعلای از كمال می داند. من عجالتاً بحث نمی كنم راجع به اینكه این حرفهایی كه او زده از نظر ریشه به یكی برمی گردد یا نه، درست است یا درست نیست؛ شاهدم فرق چهارمی است كه ذكر می كند، می گوید فرق چهارم كه سبب فساد در اجتماع بشری شده است و در اجتماع حیوانات این فساد وجود ندارد زبان است، قدرت تكلم و سخن گفتن. اگر بگویید این كه واقعاً یك كمالی است برای بشر- واقعاً هم كمال است برای بشر- می گوید بله، بدبختی بشر هم از همین كمالش برمی خیزد. بشر چون زبان دارد، با زبان خودش مطلب را بیان می كند، قدرت قلب حقایق دارد یعنی می تواند حقایق را وارونه جلوه بدهد و مطلب را در زیر یك لفافه بیان كند. این را یك عامل اساسی می شمارد، و راست هم می گوید.
به موازات پیشرفتی كه در سطح شعور عمومی در باب احقاقِ حقوق و آزادیها شده است- كه عرض كردم در طبقه ی سلب كننده ی آزادی هم شعور و فكر و نقشه و تشكیلات بالاتر رفته است- یك مطلب دیگر به وجود آمده است و آن این است كه نفاق و دورویی، حقایق را وارونه جلوه دادن، قلب كردن حقیقت، هر چیزی را با اسم دیگری و با یك روپوش خیلی عالی جلوه دادن در میان بشر رایج شده كه همه را گیج كرده است. این دیگر از پدیده های قرون جدید است، در گذشته این جور نبود. حجّاج بن یوسف ثقفی یا مسلم بن عقبه می آمد به مردم مدینه می گفت: مردم
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 154
مدینه! باید بیعت بكنید به عنوان بندگی و بردگی برای یزید. دیگر نمی گفت كه من آمده ام شما را آزاد كنم، می گفت اصلاً آمده ام شما را برده بكنم. حجاج بن یوسف ثقفی آنچه كه در دل داشت همان را می گفت اما نیكسون یا استالین یا خروشچف همان حجاج بن یوسف و مسلم بن عقبه است با این تفاوت كه كار او را می كند، كار چنگیزی را می كند ولی سخن عیسوی و محمدی می گوید. واقعاً عجیب است! این پدیده ی خطرناكی است در اجتماع ما.
شما می بینید یك هیئت مذهبی، یك میسیون دینی به اصطلاح، روانه ی آفریقا می شود برای اینكه مبشّر دین مسیح باشد، بعد از چندسال كه كار می كند می بینید این هیئت و میسیون اصلاً نوكر استعمار بوده، آمده برای اینكه استعمار را به آنجا بیاورد. اگر كسی كتاب التبشیر و الاستعمار را خوانده باشد می فهمد قضیه از چه قرار است. یكی از روزنامه نویس های اسلامی نوشته بود كه در فلان كشور آفریقایی در چندین سال پیش وقتی كه مبشرین مسیحی و مسیحیها آمدند، آنها انجیل در دستشان بود و مردم، زمین؛ نفهمیدیم چطور شد كه بعد از چند سال قضیه برعكس شد، یك وقت دیدیم انجیل به دست مردم است و زمینها به دست اینها. معلوم شد به بهانه ی انجیل آمده اند زمینها را بخورند و ببرند. به نام اعلامیه ی «حقوق بشر» حقوق بشر پایمال می شود. به نام مؤسسات فرهنگی و نشر كتاب و خدمت به فرهنگ بشر خیانت به بشر می شود. به نام مؤسسات بهداشتی- می بینید مسیحیها مرتب بیمارستان تأسیس می كنند- آمدند برای اینكه روح مردم را بدزدند، فكر مردم را استعمار و مسموم كنند. هر كار خیری كه شما در نظر بگیرید می بینید زیر كاسه اش یك نیم كاسه است. این جوفروشی و گندم نمایی یك مصیبت بزرگ است برای جامعه ی بشریت امروز.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است