در
کتابخانه
بازدید : 44361تاریخ درج : 1391/03/21
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
پدیدآورنده : استاد شهید مرتضی مطهری
 
در تاریخ می بینیم مسلمین در آن جنگهای آزادیبخشی كه در صدر اسلام كردند- یعنی قبل از اینكه بنی امیه زمام كارها را در دست بگیرند گو اینكه در زمان خلفای به اصطلاح راشدین غیر از امیرالمؤمنین نیز گذشته از مسئله ی اصل خلافت انحرافاتی بود وقتی كه از آنها می پرسیدند شما چه می خواهید، و از جمله [در جنگ مسلمانان با ایران ساسانی ] رستم فرخزاد [فرمانده سپاه ایران از آنها] نماینده خواست، از او پرسید كه رسالت و حرف شما چیست؟ اول خیلی كور خوانده بود، گفت لابد خیلی گرسنه و تشنه مانده اید و ما به شما رسیدگی نكردیم، حاضریم به شما رسیدگی كنیم، یك چیزی خلاصه رشوه به شما بدهیم و برگردید. عجب عالی جواب داد! گفت: واللّه وضع ما از این كه تو می گویی خیلی بدتر بود اما روزگار دگرگون شد، اوضاع عوض شد. آن روزی كه ما دنبال نان شكممان می دویدیم تمام شد، ما اكنون یك رسالتی برای نجات بشر داریم. تعجب كرد، گفت: چه رسالتی؟ (حال تربیت یافتگان قرآن را ببینید! این را تمام مورخین از هزارسال پیش نوشته اند و واقعاً اگر در كتابهای هزارسال پیش نوشته نشده بود كسی باور نمی كرد، خیال می كرد این را كسانی می گویند كه اعلامیه ی حقوق بشر را خوانده اند. ) گفت: اول اقرار به وحدانیت خدا و رسالت محمّد صلی الله علیه و آله. دوم «اخراج العباد من عبادة العباد الی عبادة اللّه» رسالت دوممان این است كه به مردم آزادی اجتماعی بدهیم. ما آمده ایم برای اینكه این طبقات بسته ای كه وجود دارد، اینكه عده ای بر عده ی دیگر ظلم و ستم می كنند و آزادی آنها را سلب كرده اند [از میان برداریم؛ ] ما آمده ایم به ملتها در مقابل حكومتها آزادی بدهیم.
قرآن از زبان موسی بن عمران نقل می كند؛ وقتی كه فرعون بر او منت گذاشت و گفت تو همان كسی هستی كه در دامن ما بزرگ شدی، موسی گفت: وَ تِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّها
مجموعه آثار شهید مطهری . ج25، ص: 176
عَلَیَّ اَنْ عَبَّدْتَ بَنی اِسْرائیلَ [1] تو آدمی [هستی ] كه دیگران را بنده ی خودت قرار داده ای، یعنی آزادی اجتماعی شان را سلب كرده ای.
علی علیه السلام در همین زمینه در خطبه ی قاصعه بیاناتی دارد كه چون مفصل می شود از آن صرف نظر می كنم. در اسلام در این زمینه ما مطلب زیاد داریم. اصلاً اساس اسلام آزادی اجتماعی است یعنی اسلام هرگز به هیچ بنده ای اجازه نمی دهد كه آزادی افراد دیگر را سلب كند. اسلام قانون عادلانه و بدون تبعیضی دارد، همه در مقابل این قانون تسلیم اند، اما از قانون كه بگذرد همه در مقابل یكدیگر آزادند و هیچ كس حق ندارد كه فرد دیگری را در مقابل شخص خودش تسلیم كند و او را منقاد شخص خودش قرار بدهد.
حال می خواهیم ببینیم اسلام چه برنامه ای در این زمینه ها دارد. برنامه ی اسلام در زمینه ی آزادی معنوی خیلی روشن است. همه ی ادیان واقعی آسمانی چنین هستند و بالاخص در اسلام مسائلی كه مربوط به تزكیه ی نفس و آزاد كردن عقل و فكر از خرافات یعنی تمرین تفكر دادن به عقل است از یك طرف و مربوط به آزاد كردن عقل و اراده از تعلقات و وابستگیهای حیوانی است از طرف دیگر، بسیار زیاد است كه باز من درباره اش بحث نمی كنم، فقط می خواهیم ببینیم كه اسلام در زمینه ی آزادی اجتماعی چه اصول و مبانیی دارد، چون عرض كردم آزادی فقط حماسه و شعار نیست، آزادی یك سلسله اصول و مبانی دارد.

[1] . شعراء / 22.
کليه حقوق برای پايگاه شهید مطهری محفوظ است